x
۲۴ / مرداد / ۱۳۹۸ ۱۰:۵۹
در گفت و گو با داوود هرمیداس باوند مطرح شد:

چین، آمریکا را به ایران ترجیح می‌دهد/ ایران توانایی زدن پایگاه‌های آمریکا در منطقه را دارد

چین، آمریکا را به ایران ترجیح می‌دهد/ ایران توانایی زدن پایگاه‌های آمریکا در منطقه را دارد

ایران و شوروی سابق، به‌عنوان دو کشور ساحلی دریای خزر، هر کدام مالک ۵۰‌درصد از این دریا بوده‌اند و در معاهده ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ نیز که بین دو کشور امضا شده، این مالکیت ۵۰‌درصدی به رسمیت شناخته شده است اما این اتهام را وارد می‌کنند: «دولتمردان ایرانی، از حقوق ملت ایران و مالکیت ۵۰‌درصدی ایران بر خزر عقب‌نشینی کرده‌اند و قرار است سهم ایران به ۱۱ تا ۲۰‌درصد کاهش یابد.» این مساله بازتاب‌های گوناگونی طی سال‌های اخیر در سطوح مختلف داشته است.

کد خبر: ۳۷۳۷۵۵
لاماری

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، برای بررسی این موضوعات با داوود هرمیداس باوند استاد دانشگاه گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید.

طی روزهای گذشته یک بار دیگر مساله سهم ایران از دریای خزر در سطح رسانه‌ای و افکار عمومی مطرح گردید. مشخصا سهم ایران با در نظر گرفتن معاهدات تاریخی چه میزان باید باشد؟

در مورد دریای خزر دو عهدنامه 1921 و 1940 وجود دارد. در آن تاریخ مساله آزادی کشتیرانی در دریای خزر وجود داشته است. در آن زمان مطرح شد که تمامی معاهداتی که حکومت تزاری برخلاف منافع مردم ایران تحمیل کرده بود تمامی قراردادهای پیشین کن لم یکن تلقی می‌گردد. بنابراین در عهدنامه 1921 نیز یکی از مواد آن این است که قراردادهای پیشین کن لم یکن تلقی می‌گردد. منتها ایران بر این تصور بود که منظور قراردادهای گلستان، ترکمنچای و آخال است. در عهدنامه 1940 پیش بینی شده بود 10 مایل به‌عنوان منطقه انحصاری ماهی‌گیری و ماورای آن مشترک باشد. باز در آنجا نیز تصریح شده بود که دریای خزر دریای ایران و شوروی است. در آن زمان مساله فلات قاره، منابع بستر و زیر بستر مطرح نبوده است. بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد ایران و روسیه هر دو خواهان ادامه نوعی نظام مشترک بودند. حتی دولت روسیه و آذربایجان قراردادهایی را با کنسرسیوم‌های آمریکایی و اروپایی در رابطه با نفت و گاز منعقد کردند که ایران شدیدا اعتراض کرد. چون این یک اقدام یکجانبه در دریاچه‌ای که در حکم آب‌های داخلی است برخلاف رویه است. اما روسیه به‌طور یکجانبه براساس طول سواحل، بستر و زیر بستر دریای خزر را با قزاقستان و جمهوری آذربایجان تقسیم کرد. بنابراین دولت اصلاحات این قراردادهای دوجانبه را مغایر می‌دانستند. لذا پیشنهاد تقسیم مساوی 20‌درصد را مطرح کرد که آنها قبول نکردند. صراحتا ایران اعلام نمود به کسی اجازه نخواهد داد تا در 20‌درصد آب‌های مجاورش دیگران فعالیتی داشته باشند. اما در قزاقستان اعلام کردند آب‌های فوقانی مشترک است و ماورای 10‌درصد انحصاری ماهی گیری و 15 مایل نیز به‌عنوان دریای سرزمینی اعلام کردند. اما آنچه مهم است بستر و منابع زیر بستر است. پس از آن نیز اعلام کردند در رابطه با این موضوع در آینده تصمیم گیری خواهند کرد. ولی قول بر روی هوا دادن از نظر ایران مورد پذیرش نیست. همچنین براساس تقسیمی که میان خودشان انجام داده‌اند سهم قزاقستان 27 درصد، ترکمنستان 23 درصد، روسیه 19 درصد، آذربایجان 18‌درصد و ایران 13‌درصد می‌باشد. این به معنای خط آستارا- حسین قلی است. بنابراین این قراردادهای دوجانبه مغایر با نظام استفاده کشورها از دریاچه هاست. لذا روسیه چنین سیستمی را تحمیل کرده است. بنابراین اگر ایران مساله را به دیوان بین‌المللی دادگستری ببرد دیوان اولویتش بر تعهدات قراردادی است. اما آنها بیشتر بر روی رویه استناد کرده‌اند. به‌عنوان مثال روسیه در تمام پهنه صید می‌کرد اما ایران بصورت لوکال صید می‌کرد. آنها بر اساس قراردادهای دوجانبه منابع بستر و زیر بستر را به نفع خودشان بهره‌برداری کردند

با توجه به آنکه سخنگوی سازمان ملل متحد طی روزهای گذشته مطرح کرد امیدواریم آمریکا برای حضور وزیر خارجه ایران در مجمع عمومی تابع مقررات عمل کند. مشخصا واشنگتن چه اهدافی را از تحریم دکتر ظریف دنبال می‌کند؟

ایالات متحده اکثر مقامات عالی رتبه کشورمان را مورد تحریم قرار داده است. آمریکا مدعی است دکتر ظریف به‌عنوان پیش برنده رهبر ایران در سطح بین‌المللی عمل می‌کند. وزیر خارجه کشورمان فردی بود که با اعتماد به نفس با مقامات قدرت‌های بزرگ مذاکرات را پیش می‌برد بنابراین چهره‌ای شناخته شده در عرصه داخلی و بین‌المللی محسوب می‌گردد. لذا آمریکایی‌ها با این تحریم در پی آن هستند تا وجهه دکتر ظریف را در عرصه افکار عمومی داخل و خارج از ایران تخریب کنند. بنابراین واشنگتن سعی داشته تا شخصیت‌های تصمیم گیرنده ایران را مورد انتقاد و یا تحقیر از نظر تصمیم گیری‌های سیاسی نشان دهد تا بر این مبنا ایران تسلیم و به خواسته‌های ایالات متحده تن ‌دهد، اما امیدواریم با میانجی گری کشورهایی همچون فرانسه برون رفتی از وضعیت فعلی پدیدار گردد. ولی در هر حال چاره‌ای جز دیپلماسی وجود ندارد چون حفظ منافع حیاتی ایران اقتضا می‌کند. چالش میان تهران-واشنگتن با استفاده از راهکار دیپلماسی حل شده و به استفاده از ابزارهای سخت منتهی نگردد. اما تاکنون با توجه به آنکه هر دو طرف رویکردی نسبتا تهاجمی را در برابر طرف مقابل پیش گرفته‌اند این انتظار می‌رود تا طرفین تعدیلی در مواضع خود صورت دهند تا از یک سو مردم ایران از شرایط تنگنای کنونی اقتصادی خارج شده و از سوی دیگر مردم آمریکا تحت فشار افراط گرایان کاخ سفید سرمایه‌های مالی و جانی خودشان را از دست ندهند.

با توجه به آنکه ایالات متحده مدعی شده در پی تشکیل ائتلافی با حضور 60 کشور در منطقه خلیج فارس است. مشخصا هدف واشنگتن از کشاندن سایر کشورها به منطقه چیست؟

ایران می‌بایستی زمانی که ترامپ مساله خروج ایالات متحده از برجام را اعلام نمود، چون توافق هسته‌ای یک تفاهم نامه بین‌المللی با حضور 5 عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل در رابطه با حفظ صلح و امنیت بین‌المللی بوده و شورای امنیت نیز بر آن صحه گذاشت. بنابراین تمامی کشورها ملزم به پایبندی مصوبات شورای امنیت هستند. اروپایی‌ها چون تعاملات گسترده‌ای با آمریکا دارند ملاحظاتی را نسبت به واشنگتن رعایت می‌کنند به‌گونه‌ای که حتی در زمانی که با نظرات واشنگتن موافقت ندارند یا سکوت انفعالی می‌کنند و یا در زوایایی راه همسویی با آمریکا را در پیش می‌گیرند. در همان تاریخی که آمریکا خروج از برجام را اعلام نمود تروئیکای اروپایی بیانیه‌ای منتشر کردند که ایران توان دفاع موشکی اش و همچنین نفوذ منطقه‌ای اش را کنار بگذارد. این مواضع اروپایی‌ها نیز در همسویی با واشنگتن صورت گرفت.

آیا تشکیل این ائتلاف دریایی توسط ایالات متحده به منظور جنگ روانی و ایجاد رعب و وحشت به منظور کشاندن تهران به پای میز مذاکره بوده و یا بالعکس این مجموعه اقدامات مقدمه‌ای برای آغاز یک بازی بزرگ تلقی می‌گردد؟

همه این مسائل به انتخابات پیش رو در آمریکا بستگی دارد. اگر در انتخابات بر حسب اتفاق دموکرات‌ها پیروز شوند صحنه تا حدودی تغییر خواهد کرد. اما اگر ترامپ پیروز شود در آن زمان به‌نظر می‌رسد خط و مشی خود را نسبت به ایران تعدیل خواهد کرد. بنابراین سعی نخواهد کرد تا فشارها بر ضد تهران را تشدید کند. لذا چون در آن زمان دیگر نیازی ندارد برای انتخاب شدن دست به اقدامات نمایشی بزند بنابراین دست به اقدامات عملی خواهد زد. بعید است آمریکا به‌دنبال جنگ باشد. مگر آنکه جنگی از سر تصادف آغاز گردد. هرگونه جنگ احتمالی منطقه را با خطر جدی مواجه خواهد کرد. در صورت هرگونه جنگ احتمالی ایران توانایی ضربه زدن به پایگاه‌های آمریکا در منطقه را دارد. بنابراین چنین جنگی به یک بحران منطقه‌ای و بین‌المللی مبدل خواهد گشت. لذا پیامدهای نگران‌کننده و تلفات انسانی و از بین رفتن زیرساخت‌های مهم کشور خواهد شد. باید این مساله را نیز در نظر داشته باشیم که برخورد نظامی احتمالی دو حالت خواهد داشت یا همانند زمان ریگان که چند سکوی نفتی ایران را با اعلام قبلی منهدم کردند که از این گونه اقدامات تحت عنوان اقدامات تنبیهی نام برده می‌شود. یا اینکه به منظور آنکه توان ضربه دوم را از ایران بگیرند تمامی صنایع زیر بنایی کشور را منهدم خواهند کرد، اما احتمال وقوع جنگ بعید است مگر آنکه رژیم صهیونیستی دست به شیطنت زده و در این صورت جنگی سر بگیرد. اما در هر حال خواست ترامپ این است که با ایران به یک تفاهمی نائل آید.

با توجه به آنکه تروئیکای اروپایی هر کدام رویکرد متناقضی را حداقل در مواضع اعلامی نسبت به ائتلاف ادعایی واشنگتن در خلیج فارس ابراز داشته‌اند. آیا استراتژی این کشورها نسبت به چنین ائتلافی ثابت بوده و یا با گذشت زمان ممکن است دچار تغییر شود؟

باید بدانیم اتحادیه اروپا از آن انسجام باید و شاید برخوردار نیست. به‌خصوص آنکه در اکثر کشورهای اروپایی گروه راست افراطی قدرت را در دست گرفته و تعاملات گسترده‌ای با آمریکا دارند. هرچند نسبت به خروج آمریکا از برجام حداقل در مواضع اعلامی مخالفت خودشان را ابراز داشته‌اند. اما آنها سرنوشت خودشان را با آمریکایی‌ها گره زده‌اند. حتی چین که سالانه حدود 600‌میلیارد دلار صادرات به آمریکا دارد ممکن است که در مواضع اعلامی (لفظی) موضع انتقادی گرفته اما در عمل حاضر نیستند ایران را به آمریکا ترجیح دهند. همچنین کره جنوبی، ژاپن و حتی هندوستان دنباله روی آمریکایی‌ها هستند. چین و هند منافع زیادی از تحریم‌های ایران می‌برند. هر چند هند اعلام کرد که نیازهای انرژی مورد نیاز خود را از طریق آمریکا تامین خواهد کرد. بنابراین مجموعه اقدامات آمریکا هم نادیده انگاشتن تصمیمات شورای امنیت، حقوق بین‌الملل و هم عرف بین‌الملل است. تحریم‌های یکجانبه آمریکا علیه ایران تحریم‌های یکجانبه مضاعف است. به‌گونه‌ای که اگر دیگران (شرکت‌ها و یا دولت ها) رعایت نکنند نمی‌توانند تعاملات تجاری و مالی در آمریکا داشته باشند.

با توجه به خبرهای ضد و نقیض مبنی بر آزادی گریس 1 سرنوشت نفتکش ایرانی توقیف شده در آب‌های جبل الطارق توسط بریتانیا چه خواهد شد؟

توقیف نفتکش ایرانی برخلاف قوانین، عرف و حقوق بین‌الملل صورت گرفته است. تنگه هرمز، باب المندب و جبل الطارق جزو گروه تنگه‌های دسته اول هستند که بر مبنای آن راه‌های بدیل، ثانوی و آلترناتیو ندارند بنابراین عبور ترانزیت است. اما 5 نوع دیگر عبور بی‌‌‌ضرر است. بنابراین عبور نیز می‌بایستی سریع و بدون توقف و دور زدن صورت گیرد. مگر به‌دلیل تصادف و طوفان زدگی توقف صورت گیرد. لذا بریتانیا به هیچ‌عنوان مجاز نبود تا نفتکش ایرانی را در جبل الطارق توقیف نماید. مضافا آنکه سوریه در منتهاالیه شرق مدیترانه قرار داشته است بنابراین مشخص نبوده که دقیقا به سوی آب‌های سوریه در حرکت بوده است. در هر حال آمریکا در وضعیتی قرار دارد که حتی اگر سایر کشورها نسبت به آن انتقاداتی دارند اما به ناچار چون تعاملات گسترده‌ای با این کشور دارند سکوت انفعالی و با همسویی نسبی در سیاست خارجی خودشان اتخاذ می‌کنند. همچنین کشورهای آمریکای مرکزی، خاور دور و برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز این آمادگی را دارند تا دنباله روی آمریکایی‌ها باشند. باید بدانیم که روس‌ها ممکن است که در مواضع اعلامی و رسانه‌ای انتقاداتی را مطرح کنند اما به هیچ‌عنوان در مقام مقابله جویی با آمریکایی‌ها بر نخواهند آمد. حتی ترکیه در حال حاضر در برخی از فرودگاه‌های خود به هواپیماهای ایرانی سوخت نمی‌دهد. لذا اینکه تصور کنیم کشوری حاضر باشد تا بخاطر ایران روابط خود را با آمریکا دچار خدشه کند شاید از نظر اعلامی انتقاداتی را مطرح دارند اما در صحنه عمل بعید به‌نظر می‌رسد دست به هیچ‌گونه اقدامی بزنند.

با توجه به آنکه طی روزهای گذشته اماراتی‌ها پیام‌هایی مبنی بر کاهش تنش با تهران ارسال کرده‌اند. آیا ریاض به‌صورت عملی حاضر است به روند کاهش تنش به تهران بپیوندد؟

دکتر ظریف رسما اعلام کرد که ایران آماده همکاری با کشورهای منطقه‌ای و یا حتی آماده همکاری‌های فیمابین است. اما تا به امروز هیچ‌گونه پاسخ مثبتی به این پیشنهاد تهران از سوی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس داده نشده است. در مورد خروج برخی از نیروهای اماراتی از یمن نیز که سازمان ملل متحد مجموعه اقدامات صورت گرفته در این کشور را توسط ائتلاف سعودی‌ها جنایت علیه بشریت اعلام کرده است. امارات توان پذیرش تلفات سنگین را ندارد. بنابراین امارات بسیار پیش تر از این نیروهای خود را از یمن خارج کرده است. لذا خروج نیروهای اماراتی از یمن مساله تازه‌ای نیست. هرچند قطر تمایلات زیادی به گسترش و تعمیق روابط با ایران با توجه به تنگناهایی که از جانب سعودی‌ها قرار گرفت دارد اما پایگاه هوایی آمریکا در منطقه در قطر قرار دارد. همچنین عراق نیز اعلام کرد مجبور است تا ملاحظاتی را نسبت به آمریکایی‌ها مدنظر قرار دهد.

با توجه به آنکه طی روزهای گذشته وزیر خارجه بلغارستان صراحتا اعلام نمود که حفظ برجام برای طرف‌های اروپایی ضروری است تا چه میزان طرف‌های اروپایی خود را به حفظ توافق هسته‌ای ملزم می‌دانند؟

به‌نظر می‌رسد کشورهای شرق اروپا که از احیای سلطه روس‌ها نگران هستند قویا مایل هستند تا ایالات متحده حضور فعال و موثر در اروپا داشته باشد. بنابراین همگان می‌دانند که حفظ برجام به نفع جامعه بین‌المللی است. چون آنها به‌دنبال آنند تا به هر وسیله ممکن ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا نکند. هر چند ایران بارها اعلام داشته که نه تنها به‌دنبال سلاح هسته‌ای نبوده بلکه به هیچ‌عنوان به‌دنبال دستیابی به سلاح هسته‌ای نیست. بنابراین اگر آمریکا تا حدودی خط و مشی فعلی خود را نسبت به ایران تعدیل کند نظرات این کشورها و تعاملاتشان با ایران گسترش خواهد یافت. اما در عین حال کشورهای اروپایی مساله حضور آمریکا در اروپا را برای منافع خود ضروری می‌دانند. در حقیقت آن کشوری که گذشت کرده ایران است. هرچند این انتظار وجود داشت تا تحریم‌های پیشین برداشته شده و همچنین انتقال تکنولوژی صورت گیرد که تاکنون صورت نگرفته است. اما بر روی کشورهای اروپای شرقی و بالکان در قبال آمریکا نمی‌توان حساب باز کرد.

آیا با وجود تحریم وزیر خارجه کشورمان از سوی ایالات متحده امکان گفت‌و‌گو میان تهران-واشنگتن وجود دارد؟

اقدامات مقامات کاخ سفید به هیچ‌عنوان منطقی نیست. فردی که در مذاکرات منجر به توافق هسته‌ای و با کشورهای اروپایی، چین، ژاپن نقش محوری داشته تاکنون سابقه نداشته چنین فردی تحریم شود. چنین مساله‌ای غیرمنتظره بوده است. بنابراین آمریکایی‌ها ساختار دفاعی و امنیتی کشور را مورد تحریم قرار دادند. اما آنچه برای آمریکایی‌ها حائز اهمیت است امضای تفاهم نامه با ایران است.

ارسال نظرات
x