بازگشت اقتصاد جهانی به دهه۷۰ / رکود تورمی در انتظار جهان است؟

برخی اقتصاددانان معتقدند وضعیت فعلی اقتصاد، شباهتهای زیادی به زمانی که کشورها در دهه ۷۰میلادی دچار رکود تورمی شدند دارد. اما آیا باید منتظر تکرار گذشته باشیم؟
اقتصادآنلاین - صبا نوبری؛ نزدیک به نیم قرن از اعمال تحریمها علیه آمریکا توسط اوپک میگذرد. تحریمهایی که مشکل ساده تورم را به کشمکشی دنبالهدار از افزایش قیمتها و مشکلات اقتصادی تبدیل کردند.
در این بین، حال که اقتصاددانان با تورمهای بالا و فعالیت اقتصادی ناامیدکننده مواجه شدند، مشکلات سخت اقتصادی دهه ۷۰میلادی، بار دیگر به یاد آورده میشود. جالب اینجاست که این هشدارها نیز توسط اقتصاددانان و اساتید برجستهای نظیر کنت راگوف و لری سامرز بیان میشوند.
رکود تورمی، معضل پردردسری است، زیرا ترکیبی از دو مشکل تورم بالا و رشد پایین است که معمولا با هم همراه نمیشوند. با گذشت ۱۰ماه از سال ۲۰۲۱، وضعیت رشد اقتصادی در سراسر جهان بهبود پیدا کرده و نرخ بیکاری هم با وجود اینکه هنوز به سطوح پیش از پاندمی کرونا نرسیده، اما کاهش یافته است. اما بنظر میرسد سرعت این بهبود کاهش یافته و ترس از رکود اقتصادی را افزایش داده است.
ویروس کرونا باعث بسته شدن بسیاری از کارخانهها در جنوب شرقی آسیا شده است. تقاضای مصرف کننده در آمریکا رو به افزایش است. پس از یک دهه رکود، فشار قیمتها در حال افزایش بوده و نرخ تورم در کشورها از هدفگذاری بانکهای مرکزی بالاتر رفته، به طوری که در بریتانیا و منطقه یورو از ۳درصد و در آمریکا از ۵درصد نیز فراتر رفته است.
البته باید تاکید کرد که وضعیت اقتصاد هنوز به اندازه دهه ۷۰میلادی که تورم در کشورهای ثروتمند جهان دورقمی شده بود، وخیم نیست. اما آنچه نگران کننده است، رکود همراه با تورم است و اینکه با وجود کند بودن رشد اقتصادی اما تورم همچنان رو به افزایش است. این اتفاق دقیقا پیش از بروز رکود تورمی دهه ۷۰ رخ داد.
یکی از دلایل این مقایسه آن است که اقتصاد جهانی بار دیگر شوک قیمتی انرژی و غذا را تجربه میکند. قیمت غذا در جهان از سال گذشته یک سوم برابر افزایش یافته است و افزایش قیمت گاز و ذغال نیز در آسیا و اروپا رکوردشکنی کرده است. قطعی برق در چین به یک مشکل تبدیل شده است و احتمالا به همه جا سرایت خواهد کرد. در نهایت این افزایش قیمت انرژی در آینده تاثیر خودش را بر تورم نشان خواهد داد و ممکن است روزهای تاریکی برای اقتصاد جهانی به وجود بیاورد.
سایر هزینهها نیز درحال افزایش است، برای مثال هزینههای حمل و نقل نیز به دلیل افزایش تقاضای مردم و انبارشدن بارها در بندرها به دلیل شیوع کرونا بالا رفته است.
کارگران نیز امسال قدرت چانهزنی بیشتری پیدا کردند، زیرا کارگاهها به دنبال جذب بیشتر کارگران به دلیل افزایش تقاضا هستند. برای مثال در آلمان، اتحادیهها تقاضای حقوق بالاتر را دارند و حتی برخی از آنها اعتصاب کردند.
برخی اقتصاددانان رکود تورمی، شباهتهای دیگری را نیز میان گذشته و اکنون در فضای سیاستگذاری اقتصاد بیان میکنند. آنها نگرانند با بازگشت به عقب تقکرات اقتصاددانان کلان، به استقبال تورم پایدار برویم.
در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، دولتها و بانکهای مرکزی، تورمهای بالا را تحمل کردند زیرا کاهش نرخ بیکاری را به ثبات قیمتها ترجیح میدادند.
اما تجربه ناخوشایند رکود تورمی در آن زمان، باعث تغییر شیوه تفکر نخبگان اقتصادی و ظهور نسلی از بانکهای مرکزی شد که تصمیم گرفتند همواره نرخ تورم را تحت کنترل داشته باشند.
اما پس از بحران مالی جهانی و دورهای که شاهد کاهش تقاضا بودیم، تمرکز بر کنترل تورم راه را برای مشکل بزرگتری که همان افزایش نرخ بیکاری بود باز کرد. نرخ بهره پایین، نظم مالی دولت را تضعیف کرده و محرکهای زیادی را طی سال ۲۰۲۰ فعال کرد.
حال هشدار داده میشود که ممکن است همچون دهه ۷۰، دولتها و بانکهای مرکزی، برای حل مشکل طرف عرضه به تحرک بیشتر اقتصاد دامن زده و حتی تسلیم تورمهای بالا و رشد ناامیدکننده اقتصاد شوند.
شوک قیمتی غذا و انرژی باعث نگرانی اقتصاددانان شده، زیرا این موضوع میتواند بر قدرت چانهزنی بر سر دستمزد و تورم انتظاری تاثیر گذاشته و منجر به افزایش مارپیچی قیمتها شود.
رکود تورمی در دهه ۷۰، به دلیل کاهش شدید رشد بهرهوری در آن زمان اتفاق افتاد. تا دههها پس از جنگجهانی دوم تعهد دولتها بر افزایش تقاضا همواره با افزایش ظرفیت تولید همراه بود. اما در اوایل دهه ۷۰، سوخت این قطار افزایش ظرفیت ناگهان تمام شد و در نتیجه افزایش تقاضا چون عرضهای برای آن وجود نداشت، منجر به افزایش قیمتها شد و آنچه پس از آن اتفاق افتاد، یک دوره طولانی از رشد اقتصادی ناامیدکننده بود.
با بدتر شدن تاثیرات پاندمی کرونا، این وضع تشدید شده است. به طوری که میزان تولید یک کارگر آمریکایی در هر ساعت تا ماه ژوئن تنها ۲ درصد رشد کرده که به سختی دوبرابر میانگین تولید در سال ۲۰۱۰ میشود.
یک شکست مهم دیگر در دهه ۱۹۷۰ این بود که بانکهای مرکزی هم فراموش کردند که چطور تورم را مهار کنند و هم تعهد خود نسبت به ثبات قیمت را از دست دادند. حتی در این دهه برخی روسای بانکمرکزی به توانایی این نهاد در کنترل دستمزد و کاهش تورم نیز شک کردند و اعلام کردند توان زیادی در کنترل وضع ندارند. اما در پایان دوره مشخص شد این دانش هنوز کارآمد است و میتوان با آن اوضاع را مدیریت کرد. نکته مهم این است که صحبتهای رییس بانک مرکزی فعلی آمریکا نشان میدهد که بانکهای مرکزی به این باور نرسیدند و هنوز به کارآمدی ابزارهای خود معتقدند.
اما در پایان پرسش این است که حتی اگر اقتصاد جهانی به وضعیت دهه ۷۰میلادی دچار نشود، چه بر سرش خواهد آمد؟
افزایش هزینه تمام شده برای انرژی به مسیر بهبود از کرونا ضربه وارد میکند. اگر دولتها بخواهند افزایش قیمتها را کنترل کنند، این موضوع میتواند به کسبوکارها و شرکتها آسیبهای جدی بزند. این اتفاق زمانی خواهد افتاد که دولتها از بستههای محرک خود عقبنشینی کنند و بانکهای مرکزی سیاستهای حمایتی سختگیرانهتری را اعمال کنند.
یکی دیگر از شواهدی که نشان میدهد اقتصاد جهانی نسبت به دهه ۷۰ میلادی تغییر کرده است یکپارچگی بیشتر میان بازارهای مالی و زنجیرههای تامین است. برای مثال تجارت جهانی نسبت به آن زمان ۲برابر شده است. اما بهبود غیرمنتظره تبعاتی که پاندمی کرونا ایجاد کرده میتواند فشاری بر دولتها وارد کند و آنها منابع را احتکار کرده و اقتصادجهانی را مختل کنند.
درپایان میتوان گفت تجربه گذشته نمیتواند دریچه مطمئنی باشد تا از آن به اقتصاد کنونی جهان نگاه کرد. شرایط از دهه ۷۰ میلادی به شدت تغییر کرده و جهانی شدن شبکهای گسترده از وابستگیهای متقابل را ایجاد کرده است. جهان هم اکنون در مقابل آزمایشی جدید و منحصربهفرد قرار گرفته است.