دولت معضل قیمت گذاری دستوری در اقتصاد را حل کند
یک کارشناس اقتصاد ایران درباره کنترل تورم گفت: دولتها به اسم معیشت مردم ساختارهای اقتصادی کشور را تخریب کردهاند و حاضر به تغییر رویه هم نیستند. تورم در کشور به یک بیماری جدی تبدیل شده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فارس، تورم در اقتصاد ایران به یک بیماری حاد و مزمن تبدیل شده است. کسری بودجه دولت و استقراض از بانک مرکزی جهت جبران این کسری بودجه در سالهای گذشته، نقدینگی را به یک بهمن تبدیل کرده است که هر روز ممکن است بر سر اقتصاد آوار شود و لطمات جبران ناپذیری را بر اقتصاد کشور برجای بگذارد.
مرتضی زمانیان، کارشناس مسائل اقتصاد ایران درباره مسائل پیرامون تورم در اقتصاد ایران میگوید: باید از دولت پرسیده شود که چرا صندوقهای بازنشستگی آنقدر پرهزینه اداره میشوند؟ مقامات میگویند، نمیتوانیم در مقابل مساله معیشت مردم ساکت باشیم و قطعا دولت وظیفه تضمین حداقل معیشت مردم را بر عهده دارد، اما سوال اینجاست که در مباحثی مانند قیمت کالاهای اساسی شبیه خرید تضمینی گندم، چرا شیوهای انتخاب میشود که این کسری بسیار هنگفت بودجه را به همراه دارد. وقتی میگوییم چرا کسری ایجاد میکنید، میگویند مساله معیشت مردم است و دوباره همان دلایل نادرست را بیان میکنند. در ادامه گفتوگوی با مرتضی زمانیان را میخوانید:
به عنوان اولین سوال بفرمایید که کسری بودجه و تورم چه رابطهای باهم دارند و کسری بودجه از چه طریقی بر روی تورم تاثیر میگذارد؟
زمانیان: ایجاد کسری بودجه یکی از موضوعات اساسی در اقتصاد کلان است که سازوکارهای ایجاد کننده آن متفاوت است. یکی از این سازوکارهای بسیار ساده این است که حتی عامدانه تکلیفی برای دستگاه ها پیش بینی شود که عدد تخصیص داده شده برای آن کمتر از عدد واقعی پیش بینی شده برای آن است.
کسری بودجه ناشی از بدهی دولت به بانکهاست
میتوانید مثالی برای این نوع موارد بزنید تا مشخص شود منظور شما از این مورد که میگویید تکلیف برای دولت ایجاد شده، ولی برای آن منبعی در نظر نگرفتهایم، مشخص شود؟
زمانیان: مثلا در بحث خرید تضمینی کالاهای اساسی دولت را موظف میکنیم که با قیمتی کالاهای اساسی را بخرد. به عنوان نمونه شرکت بازرگانی دولتی باید به اندازه نیاز کشور کالاهای اساسی را خریداری کند، اما در بودجه به وضوح بودجهای بسیار کمتر از عدد مورد نظر برای آن در نظر گرفته می شود. در این صورت عملا دولت مجبور است منابع این کار را از بانک ها بگیرد که این منابع تبدیل به بدهی دولت به بانکها میشود. یعنی دولت از بانکها به عنوان بدهی پول میگیرد که کار خود را انجام دهد و بعد می گوید آن را پس می دهیم در حالی که دولت پولی ندارد که بخواهد به بانک ها بازگرداند. این می شود بدهی دولت به بانک ها. بنابراین بانک ها دچار کسری شده و عملا مجبور میشوند از روش اضافه برداشت از منابع بانک مرکزی استفاده کنند و از این طریق یک مکانیزم خلق پول اتفاق میافتد و این خودش آثار تورمی برای کشور به دنبال دارد. این سازوکار منطقی و ساده در حالی رخ می دهد که ما به دنبال موارد خیلی پیچیدهای در زمینه خلق پول هستیم که البته آن سازوکارها هم به جای خود قابل تحلیل هستند. به طور مثال اگر کسری بودجه از طریق اوراق تامین شود، اثر اوراق بدهی دولت بر روی نرخ سود در شبکه بانکی یا نرخ سود در اقتصاد نیز آثار تورمی دارد که تفصیل آن در جای خود قابل بحث است. در حال حاضر در همین که بانکها را موظف کنیم که به دولت پول دهند و این پول عملا از طریق چاپ پول تامین میشود، یک مکانیزم تورم زا است.
برای حل مشکل کسری بودجه باید هزینه های دولت مدیریت شود
برای حل معضل کسری بودجه دولت در اقتصاد ایران باید به فکر چه مدل راهکارهایی باشیم. در صورتی که راهکار کوتاه مدت برای حل این مشکل وجود دارد تا دولت آینده در همان ماههای ابتدایی بتواند تورم را کنترل کند، بفرمایید؟
زمانیان: فهم من این است که این مساله را باید فراتر از بودجه و کسری بودجه ببینیم. فقط با نگاه به بودجه و کسری آشکار و نهان آن، نمیشود مساله را حل کرد. ما چرا در بودجه با کسری مواجه می شویم؟ به خاطر اینکه انواع و اقسام هزینه های مختلف را به بودجه بار میکنیم. گاهی اوقات این از نوع مخارج انجام شده است و گاهی نیز عدم النفعی است که از دست دولت میرود. عدم النفع یعنی دولت درآمدهایی می تواند به دست بیاورد، ولی به دلایل مختلف آنها را از دست میدهد و نمیگیرد. مثلا حجم بالایی ارز را به قیمت ۴۲۰۰ به انواع شرکتهای مختلف میدهیم که کالای مورد نیاز و اصطلاحا ضروری مردم را وارد کنند. این ارزی است که دولت می تواند به قیمت نیمایی و یا هر نرخ دیگری بفروش برساند، ولی به قیمت ۴۲۰۰ می فروشد. این یک عدمالنفع است که چند سالی است که گریبان دولت و کشور را گرفته است. وقتی به دولت میگوییم که چرا این کار را انجام میدهی و یا به مجلس گفته میشود که چرا این موضوع را میپذیرد، میگویند مساله معیشت مردم است و نمیتوانیم در این موضوع کوتاه بیاییم.
معیشت مردم تبدیل به یک بهانه برای دولتمردان شده است
این عدمالنفعی که شما درباره آن صحبت میکنید، در همین زمینه ارز و یارانه و این گونه مسائل خلاصه میشود یا موارد دیگری هم میتوان برای آن برشمرد؟
زمانیان: به عنوان مثال باید از صندوق های بازنشستگی نام برد. باید از دولت پرسیده شود که چرا صندوق های بازنشستگی انقدر پر هزینه اداره میشوند؟ میگویند نمی توانیم در مقابل مساله معیشت مردم ساکت باشیم و لاجرم باید هزینه ها را تامین کنیم. در مباحثی مانند قیمت های کالاهای اساسی شبیه خرید تضمینی گندم، کسری بسیار هنگفتی در بودجه وجود دارد. وقتی می گوییم چرا کسری ایجاد می کنید، می گویند مساله معیشت مردم است و دوباره همان دلایل نادرست را بیان می کنند. وقتی می گوییم چرا این حجم عظیم یارانه های پنهان که روی حامل های انرژی وجود دارد را تعیین تکلیف نمی کنید، باز هم همان جواب ها را می شنویم. برخی از این یارانه ها برای دولت هزینه دارد و برخی هم عدم النفع فراوانی در آن برای دولت ها وجود دارد. یعنی در برخی از این یارانه ها دولت باید هزینه ای را پرداخت کند و در برخی دیگر، دولت می تواند درآمدی کسب کند که از آن محروم شده است. میگوییم چرا این همه هزینه به بودجه اضافه میکنید. در صورتی که این هزینهها نباشد، خودش می تواند بودجه را از شر کسری نجات داده و تورم را تشکین دهد. میگویند اینجا مساله مردم و معیشت مردم و قیمت کالاهای اساسی و یارانه ها است و نمی توانیم وارد آن شویم. این چند مثال را گفتم که بدانیم ما خیلی موارد در کشور وجود دارد که اصلاح کردن آن به بن بست خورده است. البته تنها بهانهای هم که برای عدم تغییر بیان میشود، مساله معیشت مردم است ،در حالی که معتقد هستم این بدترین مواجهه برای حل مساله معیشت است که در نتیجه آن بیشترین حمایت را به اقشار پرمصرف و مرفه می کنیم و تورم آن را برای اقشار فقیر و مستمند باقی میگذاریم.
دولت سیزدهم موضع خود درباره قیمتگذاری دستوری را مشخص کند
یعنی دولت ها برای اینکه از انجام اصلاحات ساختاری در اقتصاد شانه خالی کنند، بهانه معیشت مردم را می آورند؟ غیر از بودجه و مسائل پیرامون آن می توانید مواردی را از این دست بهانه ها بیان کنید؟
زمانیان: یا بهانه یا به دلیل فهم غلط، دولت ها به اسم معیشت مردم ساختارهای اقتصادی کشور را تخریب کرده اند و حاضر به تغییر رویه نیستند. البته این ها به بودجه مربوط است. مواردی هم وجود دارد که ارتباطی به بودجه ندارد، ولی دولت به بهانه معیشت مردم در حال به هم ریختن نظم اقتصادی در کشور هستند و در پایان هم مساله معیشت حل نمی شود. می گوییم چرا برای صنایع قیمت گذاری می کنید و نمیگذارید بسیاری از بنگاه ها تولید و صادر کنند و محصولات خود را به قیمت منطقی بفروشند؟ می گویند اگر بگذاریم کالا صادر شود، مساله کمبود کالا در داخل پیش می آید؛ دولت برای این موضوع اقدام به ایجاد محدودیتهای صادراتی میکند. این وضعیت منجر به محدودیت ارز آوری بنگاه ها میشود که در نتیجه آن قیمت ارز بالاتر میرود و فشار بر کشور تشدید خواهد شد. می گوییم چرا قیمت گذاری بر روی کالاهایی مانند لبنیات و شیر و... انجام می دهید؟ بخشی از جواب این است که مساله معیشت مردم ما را مجبور به این کار کرده است. کل اقتصاد کشور را برای معیشت گروگان گرفتهایم. حرف من این نیست که معیشت مردم مهم نیست، اما نباید بهانه ای شود تا همه رفتارهای اشتباه دولت به این موضوع گره زده شود و این حجم از هزینه، تورم، کسری بودجه و ورشکستگی را بالا بیاورید و بگویید به خاطر معیشت مردم ادامه می دهیم.
دولت باید چه اقداماتی انجام دهد تا بتواند خود را از مشکل اقتصاد خلاص کند و اصلاح ساختار اقتصادی کشور را شروع کند؟
زمانیان: حرفم این است که اولین کاری که دولت باید انجام دهد، این است که تکلیف خود را با موضوع معیشت مردم روشن کند. کشور نمیتواند برای یک موضوع ۲۰ مرتبه هزینه بدهد. در نهایت آنچه رخ میدهد، این است که بسیاری از این منافع را هم به کسانی تعلق میگیرد که مستحق آن نیستند. برای همین معتقدم دولت یکی از اولین کارهایی که باید انجام دهد یک سیاست و برنامه معیشتی تضمین کننده حداقل های جامعه را تصویب کند. دولت باید به طور مشخص یک کف درآمدی برای همه ایرانی ها تامین کند و تضمین نماید هیچ کس از آن پایین تر دریافت نمی کند که این مقدار هم متناسب با تورم تعدیل شود. در این صورت دولت میتواند خیال همه مردم را راحت کند که کسی دچار بحران معیشت نمیشود. این با هزینه بسیار کمتری از آنچه امروز اتفاق میافتد قابل تحقق است.
دولت حداقل معیشت مردم را تضمین کند
به نظر شما میتوان با این روش تلاطمهای ایجاد شده در اقتصاد کشور، مخصوصا در بحث معیشت مردم که در این سال ها با مشکلات متعددی مواجه بوده است، را تا حدودی کنترل کرد؟
زمانیان: اگر ۱۰۰۰ تومان به مردم بدهیم و مطمئن باشیم که در بحران معیشت قرار نمیگیرند، سال بعد ممکن است ۱۲۰۰ تومان بدهیم و سال بعد هم همین طور افزایش دهیم، می توانیم این مساله را مدیریت کنیم. دولت باید برای مردم کف معیشت را تضمین کند، اما دیگر اجازه دهد که اقتصاد بدون این حجم از مداخلات و قیمت گذاری مضر کار خود را انجام دهد. در بازه ای از زمان باید یارانه های پنهانی که در اقتصاد ایران پرداخت میشود را تا حد زیادی حذف کنیم. حمایتهای بی جهتی که از بخشهای مختلف در حال اجراست و فقط باعث هدر رفت یا قاچاق ثروت های ملی میشود را باید متوقف کرد. بسیاری از این خریدهای تضمینی و یارانه های عجیب و غریبی که به گندم و آرد و نان و انرژی و آب و... میدهیم را می توانیم کم کم حذف کنیم و با پول آن علاوه بر تضمین معیشت مردم، کسری بودجه را رفع و منابع لازم برای توسعه کشور را تامین کنیم. اگر کسی گفت پس مساله معیشت مردم چه می شود، بگوییم ما حداقل معیشت مردم را تضمین کرده ایم. به عبارت دیگر، دولت باید مبلغی را کنار بگذارد و حداقل معیشت مردم را تضمین کند. از این طریق می توان عدد قابل توجهی از منابع دولت را آزاد کرد. اجازه دهیم کشور تکلیف خودش را با بخش انرژی و کالاهای اساسی و ارز روشن کند. بگذاریم بنگاه ها کار خود را بکنند و صادراتی ها صادرات کنند و کسانی که میخواهند رقابت کنند و کشور را به مرحله کار و تلاش کردن بیاندازیم.
نتیجه مداخله دولت زمین زدن صنعت، ایجاد کسری بودجه و تورم است
با این شرایط که شما میگویید، نقش دولت در این اقتصاد چگونه تعریف میشود؟
زمانیان: تا وقتی اجازه ندهیم، اقتصاد واقعی شود؛ یعنی نقش دولت از قیمت گذار تبدیل به تنظیم گر منطقی شود، نباید انتظار داشته باشیم، و انرژی و ارز و لبنیات و کالاهای اساسی در مسیر درست قرار گیرند. چرا باید دولت همه گندم را به قیمت ۵۰۰۰ تومان بخرد و به قیمتی کمتر از ۱۰۰۰ تومان بفروشد؟ چه اقتصادی است که نه فرق بین گندم خوب و بد معلوم می شود و نه کسی تشویق میشود گندم پاک و بدون کاه و خاک بفروشد؟ چون وقتی دولت قرار است ده میلیون تن گندم را بخرد، نمی تواند بین خوب و بد تفکیک قائل شود. کسی که گندم خوب تولید می کند باید با قیمت بیشتر به او پاداش داد و کسی که کیفیت گندم پایین تری دارد، باید قیمت کمتری به او داد. در صورتی که غیر از این رفتار شود، در اقتصاد و بازارها، منطق تولید و انگیزه تولید از بین می رود. یک نفر خاک هم ممکن است داخل گندم بریزد و در شرایط فعلی او هم میتواند سود بیشتری به دست آورد. اگر بخش خصوصی بخواهد این گندم را خریداری کند قطعا این همه معضل وجود نخواهد داشت. دولت باید پای خود را از اینجا بیرون بکشد. آیا این موضوع به معنی این است که دولت، بازار و اقتصاد را رها کند؟ خیر؛ دولت باید نقش تنظیم گری و نظارتی خود را به درستی ایفا کند و بگذارد مردم گندم تولید کنند و به آسیابان بدهند و او هم آرد کند و به نانوا بفروشد. این موضوع است که اقتصاد کشور را راه میاندازد. در نهایت هم نتیجه این همه مداخله دولت علاوه بر زمین زدن صنعت، ایجاد کسری بودجه و تورمی است که دود آن به چشم فقرا میرود، یعنی همانهایی که همه این مداخلات را به بهانه آنها انجام میدهیم.
دولت جدید که به تازگی کار خود را آغاز کرده، به نظر شما باید در این زمینه چه اقداماتی را در دستور کار خود قرار دهد؟
زمانیان: اگر بخواهم حرفم را خلاصه کنم، اولین گام و اولین کار دولت آینده این است که تکلیف خود را با معیشت مردم روشن کند و حداقل معیشت را با ساز و کار پیشنهادی فوق تضمین کند و اقتصاد را از وضعیت فعلی که همه ناکارایی ها را به بهانه معیشت مردم انجام میدهیم و هیچ اصلاحی را هم نمیتوانیم انجام دهیم، خارج کند. دولت باید بگذارد اقتصاد کار خودش را بکند و تولید و اشتغال حرکت خود را آغاز کنند و تولیدکنندگان به سمت کسب درآمد بیشتر بروند. دولت با هزینه کمتر و با تضمین حداقل معیشت میتواند، بخش عمدهای از کسریهای خود را جبران کند. زمانی که اقتصاد واقعی شد، میتوانیم سیاست بگذاریم و توسعه صنعتی ایجاد کنیم و بخشهای مختلف را حمایت کرده و توسعه پیدا کنیم. وقتی رشد اقتصادی ایجاد و کشور ثروتمند شد، آنگاه در طول زمان فقر نیز قابل مدیریت خواهد بود.