آگاه۲
وی ایکس
لاماری ایما/ آرین موتور
x
قیمت آهن
فونیکس
فردا موتور
۱۳ / اسفند / ۱۳۹۳ ۱۸:۰۳
بودجه‌فرهنگی‌ در‌جایی بدون‌کارایی‌خرج‌شد

نام خیابان‌ها چرا و چگونه عوض می‌شود؟

نام خیابان‌ها چرا و چگونه عوض می‌شود؟

رئیس کمیسیون نامگذاری و عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران درباره شورایاری ها،‌ بودجه شهرداری و نامگذاری خیابانها و معابر تهران توضیح داد.

کد خبر: ۷۷۱۲۸
آرین موتور

شورای شهر تهران این روزها مشغول بررسی بودجه است. بحث و جدل درباره بودجه بسیار بالا گرفته است. بودجه ای که گفته شده اگر همت کند،‌ می تواند شهر را بچرخاند و البته بخشی از بدهی های سنگین شهرداری را هم بپردازد. اعداد و ارقام مختلفی برای این بدهی ها اعلام شده است؛ از ۲ هزار میلیارد تومان تا ۳۳ هزار میلیارد تومان. این وسط حرف زدن از بودجه فرهنگی کار سختی است. ضمن اینکه در آخرین جلسه شورای شهر، بودجه سازمان فرهنگی و هنری شهرداری هم تصویب نشد. شورای شهر همچنین مشغول برگزاری انتخاب شورایاری ها هم هست. همه این موضوعات موجب شد سراغ مجتبی شاکری، عضو شورای شهر تهران برویم. او عضو کمیسیون فرهنگی و رییس کمیسیون نامگذاری شورای شهر است. با شاکری که از دو دست و دو چشم جانباز است، در کافه خبر درباره موضوعات مختلفی حرف زدیم. همه موضوعات بالا و البته نامگذاری معابر و میادین شهر تهران. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خبر آنلاین،مشروح این گفتگو را می خوانید؛ این روزها بحث شورایاریها خیلی داغ شده، عده ای از جمله برخی اعضای فراکسیون اصلاح طلبان شورا می گویند برگزاری این انتخابات، زودهنگام است و 22 اسفند، شب عید کسی نمی آید رای بدهد. حتی علیرضا محجوب، نماینده تهران هم اعتراض کرده که این انتخابات غیرقانونی است. نظر شما چیست؟ خوب بود آقایان توجه می کردند که انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان سال94 در اسفندماه برگزار می شود و مردم ما امر مهمی چون انتخابات را فدای تعصیلات نوروزی نمی کنند تاکنون دیده نشده یک هفته قبل از پایان سال که زمان جمع بندی و حسابرسی در همه سازمان ها و ادارات است مردم کارها را تعطیل کنند و راهی سفر نوروزی شوند در عین حال برخی از اعضای اصلاح طلب شورا تلاش می کردند انتخابات شورایاریها به سال بعد بیفتد و یک سری اشکالات قانونی که برای شورایاریها مطرح بود، آن را هم چاشنی دلایلشان میکردند . از سویی مجلس شورای اسلامی هم بر آن بود که وزارت کشور هم نمی تواند مجری باشد و هم ناظر، شورای شهر هم بر این بود که ما پارلمان شهری هستیم و خودمان باید بتوانیم انتخابات شورایاریها را برگزار کنیم. در حال حاضر بین وزارت کشور، مجلس و شورای شهر، تعاملی صورت گرفته که شهرداری مجری انتخابات باشد و شورای شهر هم ناظر باشد و بتوانند انتخابات را در 22 اسفندماه برگزار کنند. هیات دولت هم مجوز برگزاری انتخابات شورایاری ها را در تهران و در کلانشهرها صادر کرد. می شود گفت اولین و نسبتا محکمترین انتخابات شورایاریها در این دوره است . از چه نظر محکمتر است؟ همین الان که خیلی ها می گویند قانونی نیست؟ آیین نامه برگزاری انتخابات شورایاریها می بایست نوشته می شد و به تصویب می رسید تا برای هر نوبت نیازی به مجوزهای نیم بند نباشد. وزارت کشور باید آیین نامه انتخابات را می نوشت که هنوز نانوشته مانده و ابلاغ نشده است . از نخستین باری که شورایاریها برگزار شده، همینطور مجوزهای موقتی برای انتخابات داده بوده اند. در هر بار ریشه ای عمل نکرده بودند که حق قانونی برگزاری انتخابات شورایاریها با ضوابط و موضوعات دقیق، مشخص باشد. یکی از اعتراضاتی که به شورای شهر می شود این است که شورایاریها را بعد از تشکیل شورا می خواهند تشکیل دهند. در حالی که منطقی این است اول شوراهای محلات یا همان شورایاریها تشکیل شود، بعد اینها بیایند شورای شهر را انتخاب کنند. الان چرا ماجرا وارونه شده، یعنی اول شوراها تشکیل می شود و بعد از دل آن، شورایاری ها به وجود می آیند؟ باید پرسید آیا این نوع انتخاب که شما می گویید تنها مدلی است که مردم می توانند انتخاب کنند؟ گزینه های مختلفی برای انتخاب شوراهای محلی و شهری وجود دارد. مانند بحثی که در احزاب است. الگوها مختلفند، در برخی کشورها رئیس جمهور را مردم با رای مستقیم خود انتخاب می کنند، در جایی نیز مردم ابتدا احزاب را انتخاب می کنند و سپس احزاب، رئیس جمهور را انتخاب می کنند. آیا رئیس دولت باید با انتخاب مجلس باشد یا نه، مردم رای مستقیم بدهند؟. این مدلهای مختلفی از انتخابات است که در کشورهای مختلف وجود دارد. این که انتخابات فعلی در شوراهای کشور، بهترین راه است یا نه، خیلی بحث مطول می طلبد و در این فرصت اندک به نتیجه نمی رسد. در قانون آمده انتخابات شورای شهر با رای مستقیم مردم است و شورای شهر هم از آن مواردی است که مردم باید با رای مستقیم، نمایندگان خود را انتخاب کنند. شما کلانشهر تهران را نبینید که 10 میلیون جمعیت و 31 عضو شورا دارد، در روستاها و بخشها، مردم چهره به چهره اعضای شورایشان را می شناسند. در شوراهای شهر و روستا، تعداد افرادی که چهره به چهره همدیگر را می شناسند ، خیلی زیاد است. نزدیک به واقع است که آن نامزد انتخاباتی مقبول مردم باشد و انتخاب واقعی مردم محسوب شود. همینطور در محلات هم مردم همدیگر را می شناسند. در شورایاریها که به تبع شوراهای شهر شکل می گیرند، انتخاب در سطح محله انجام می شود. در محله اگر افراد همدیگر را نشناسند، دور از واقع است، ممکن است بگویند در قالب منطقه باشند، اینطور انتخاب کردن سختتر می شود چون منطقه بزرگتر از محله است. ولی خیلی ها هم هستند که مستاجرند و هر سال در جایی ساکن هستند و حتی همسایه هایشان را هم نمی شناسند. چطور می گویید در انتخابات شوراهای محله، افراد همدیگر را چهره به چهره می شناسند؟ کسانی که مستاجر هستند و ارتباطات اجتماعی شان در محله ضعیف است، باید ارتباطات خود را درست کنند. کسی که به بسیج محله و هیات و مسجد نمی رود، مطالبات محله را نمی شناسد. هر کار دلش بخواهد می کند. از شرایط کسانی که بخواهند نامزد باشند، این است که ساکن باشند و مردم محله بشناسندشان. البته قبول داریم شهروندانی هم پیدا می شوند به دلیل اینکه مکان ثابتی ندارند و هر ساله جابجا می شوند، ساکنان محله شان را خوب نمی شناسند. به بحث بودجه فرهنگی تهران بپردازیم، این روزها موضوع تصویب بودجه شهرداری در شوراست، بودجه ؟ وقتی بحث منابع و مصارف بودجه در شورا مطرح بود، بحث وضعیت کشور نیز پیش آمد. بالاخره تحلیل ما درباره تحریمها و تهدیدها چیست؟ یعنی اگر وضعیت نفت و تحریمهای جدید و مضیقه هایی که وجود دارد، ادامه یابد، ما باید گمانه را هم در نظر بگیریم که قدرت خرید مردم و ساخت و سازها و عوارض و درآمد شهرداری رو به افول می رود. در سال 93 تعداد پروانه های صادر شده در شهر، خیلی افت کرد و درآمد شهرداری نیز تنزل پیدا کرد. ضمن اینکه بودجه جاری نیز حداقل باید 14 درصد سالانه متناسب با تورم و نرخ افزایش حقوق دولتی، افزیش یابد. ولی وقتی درآمد شهرداری کم شود، حتی عدد و رقم بودجه نسبت به سال گذشته کاهش می یابد. سال گذشته 18 هزار میلیارد تومان را برای بودجه شهرداری داشتیم و امسال 17 هزار و دویست میلیارد تومان شد. تازه اگر ما بودجه جاری را هم 14 درصدی جاری اضافه شده، کم کنیم، بودجه خیلی تنزل یافته. نکته دیگر، سررسید وامها و معوقات شهرداری است که باید در بودجه به آنها توجه می شد. شهرداری چقدر بدهکار است؟ اعداد و ارقام مختلفی می شنویم. شما رقم دقیقی دارید؟ عددها طی این سالها متنوع عنوان شده. آخرین عددی که از بدهی شهرداری اعلام کرده اند 9 هزار میلیارد تومان است. طی سالهای متعدد این بدهی به وجود آمده. حالا قبل از آقای قالیباف هم بدهی شهرداری بوده، در مقاطعی تادیه شده، برخی باقی مانده و بالاخره همه اینها آمده و جمع شده و این عدد را درست کرده. دولت هم در ابعاد وسیع ترش با چنین مشکلاتی روبروست. عموم بدهی نیز مربوط به کارهای عمرانی در شهر است. شهرداری مجبور است بدهکار شود تا پل و اتوبان بسازد؟ الان دولت نیز، استقراضی که از بانک مرکزی می کند، یعنی بدهی، یعنی بودجه درآمدی نمی تواند محقق شود، یعنی پیش بینی ها درست نیست. ماجرای برداشت دولت از صندوق ذخیره ارزی که تخلف هم هست در حال و هوای همین مضیقه هاست . همه درآمدها که پایدار نیست، نمی شود اجرای کارها را در یک زمان بندی دقیق از پیش تعیین شده قرار داد، دولت هم با وام، این پروژه ها را پیش می برد. با وام که پیش ببرد، معوقات و بدهی می ماند. شهرداری تهران هم به نقلی بین 9 تا 12 هزار میلیارد تومان، از دولت طلبکار است. یعنی طلب شهرداری از دولت، کل بدهی او را به همه می پوشاند. یعنی با دادن این مبلغ که جزء مطالبات شهرداری مطرح می شود. نه تنها تمام دیون شهرداری تادیه می شود، بلکه اضافه هم می آید. بحث ما بر سر دولت یازدهم نیست. مجموعه دولتها، سهم خود را به شهرداری تهران نپرداخته اند. عوارضی که حق شهرداری است، برنگرداندند. بلیت مترو که باید یک سوم دولت، یک سوم شهرداری و یک سوم سهم مردم باشد، اصلا دولت پولی نمی دهد و شهرداری و مردم دارند این مبلغ را پرداخت می کنند. لذا منشا دیون انباشت شده به شهرداری برنمی گردد. شما ببینید دولت در خیلی از امور به شهرداری تکیه کرده. سهم آموزش و پرورش از شهرداری تهران را داریم، کمک بهزیستی از شهرداری را داریم. خدماتی که وزارت کشور از شهرداری می گیرد و خدماتی که سازمان محیط زیست از شهرداری می گیرد را هم داریم و ... ولی در عوض، دولت به شهرداری چیزی نمی دهد. این زیرساختهایی که برای کار فرهنگی وجود دارد، مثلا تالار بزرگ تهران، تالار شهر که حدود 500 میلیارد تومان هزینه ش است و در عباس آباد ساخته می شود، شهرک سینمایی 1000 میلیارد تومانی، یا پردیس هایی آیینی که حدود 50 میلیارد تومان بودجه برای آنها در نظر گرفته شده، واقعیت این است که اصلا تئاتر کشور، زنده نیست، زنگ تفریح یک عده خوش نشین است ، نسبت به سینما حاشیه نشین تر است، مشتری آنچنانی ندارد، ولی متعاقب تصمیمات شوراهای قبلی، رفتند سراغ زیرساخت های کالبدی که بسیار هزینه بر است و خیلی در عرصه فرهنگ، جای آنچنانی ندارد. بود و نبود تالار بزرگ شهر در این شرایط چه مشکلی ایجاد می کند؟ مگر شهرداری تهران، متولی مطلق سینماست که برود بودجه برای شهرک سینمایی بگذارد؟ عدد بدهی شهرداری یادتان نیست؟ همین اندازه است که شهرداری تهران از دولت طلب دارد، یعنی بین 9 هزار تا 12 هزار میلیارد تومان شنیده شده. پس ماجرای 33 هزار میلیارد تومان بدهی شهرداری که آقای حافظی مطرح کرده چیست؟ ایشان می گوید بودجه سال 1394که 17 هزار و 200 میلیارد است، نزدیک به همین مقدار هم بودجه پنهان وجود دارد. اگر رقم کامل بودجه را به طور واقعی ببینیم، باید 31 هزار میلیارد و 40 هزار میلیارد و یکی هم می گفت 50 هزار میلیارد است. آنها از منظرهای مختلف رقم بدهی را می گفتند. اگر فرض بگیریم عدد 30 هزار میلیارد بدهی درست باشد، نمی توان گفت نظام بودجه ریزی شهرداری، نظام فشلی است، درست و قایم نیست که حتی نمی داند چقدر بدهکار است. آقای حافظی وقتی انتقاد می کند، می بنییم شهرداری واقعا با چالش مواجه می شود. در سالهای گذشته انگار اصلا اینطور نبود؟ نه، این را قبول ندارم . در دوره کرباسچی، شهرداری مانند بقالی اداره می شد. نظام بودجه ای نداشت. هر قدر درمی آوردند، خرج می کردند. الان مقابلتان 5 هزار صفحه اطلاعات بودجه ای شهرداری است. این نشان می دهد اطلاعات از معاونتها و مناطق جمع شده، حافظی هم معتقد است بودجه شهرداری شفافتر شده، منتهی سئوالشان این است که اگر این اسناد در قالب نرم افزار اکسل داده می شد که در فرصت اندک ما می توانستیم به سرعت اشراف پیدا کنیم بهتر بود. نبود این نرم افزار، کار را سخت کرده، هیچ کدام از اعضای شورای شهر را نمی یابید بر این اعتقاد باشند که بودجه امسال نسبت به سالهای گذشته و دوره قبل، گنگ تر یا مبهم تر شده. اگر بودجه شفاف است پس چرا سر یک بدهی این همه اختلاف وجود دارد؟ بدهی بین 1800 تا 9000 میلیارد تومان و این ارقام است و این مربوط به برخی هزینه های سررسید شده، استو برخی نیز سررسید دومش نیز گذشته یعنی در سررسید مقرر، یک وام دیگری به جای آن گرفته شده تا وام قبلی تعدیه شده، به صورتی که جریمه به آن تعلق نگیرد. نباید عدد 30 هزار فرضی شما با این بحث مخلوط شود . یعنی می گویید 30 هزار میلیارد تومان بدهی جمع بدهی کلی شهرداری و بدهی در بودجه سنواتی است؟ نه گفته می شود مجموع بودجه نقد و غیر نقد ،دیون و تعهدات در بودجه 94 این مقدار است. در این بین، بودجه فرهنگی اجتماعی شهر چرا اینقدر کم شده؟ قالیباف در دوره سوم شهردار شدنش، برنامه ها و قول اصلی اش این بود که شهرداری تهران را تبدیل به نهاد فرهنگی اجتماعی کند. ولی مثل اینکه یادش رفته. با این بودجه فرهنگی می شود وعده های او را محقق کرد؟ ما به عنوان شورا گمانه هایی که درباره وضعیت کشور داشتیم، بخشی نیز به بودجه شهرداری مربوط بود. شاید اگر تحریمها نبود، می شد از فاینانس استفاده کرد. دولت در بیرون ارز خوبی دارد ولی نمی تواند به داخل منتقل کند و بدهی اش را به شهرداری بدهد. اگر می شد این کار را بکند با وضعیت شکوفا و مثبتی مواجه بودیم. ولی در شرایط فعلی، مجلس، دولت، شورا و شهرداری باید بودجه را کاهش دهند. این را در نظر بگیرید ما در کاهش بودجه با مضیقه هایی مواجهیم. وقتی شما خط مترو را شروع می کنید، نمی توانید نیمه کاره رهایش کنید. برای یک کاری، وقتی مناسبتی یا جشنی دارید می توانید جمعیت کمتری دعوت کنید، ولی مجموعه چیزی که درباره مسایل عمرانی است، نمی شود کمتر از حد معمول در آنها بودجه خرج کرد، قاعده این است تا زیرساختها به دست بهره بردار داده نشود و تا قطار روی ریل قرار نگیرد و آدمها سوار نشوند، یعنی هیچ کاری صورت نگرفته، یعنی همه چیز صفر است. بود و نبودش علی السویه است. کمیسیونهای دیگر به نوعی در توسعه مترو ایثارگری می کنند. اگر بودجه مترو را واقعی می دیدیم، بدهی های شهرداری به واسطه همین بخش و حمل و نقل به وجود آمده که می گوییم باید مشکل را حل کرد. اگر این بدهی را از سهم حمل و نقل بردارند، بودجه مترو باید صفر می شد. کمیسیونهای دیگر ایثارگری کردند و از سهم خودشان کم گذاشتند تا مترو نیز در این قضایا، خطوطی که قول داده را راه اندازی کند و الان بحث 2200 میلیارد تومان بودجه برای مترو بسته شد. برای بهره برداری مترو این بودجه را گذاشتند؟ نه، برای مجموع احداث و بهره برداری است. ماجرای بودجه ای که می گویند برای بسیج شهرداری کنار گذاشته شده و بسیار عظیم است و حتی سر آن در صحن علنی شورا هم برخورد و اعتراض شده، چیست؟ نه رقم بودجه بسیج شهرداری در مقایسه با خدماتی که ارائه می کند ، حدود 10 میلیارد تومان است که سال 1393 تماما محقق نشد و سال 1394 هم بر آن افزوده نشد. به این نکته توجه کنید کل بودجه مترو 2200 میلیارد تومان است، چطور شما می گویید بودجه بسیج 10 هزار میلیارد شده!؟ بحث بسیج را چند تن از اصلاح طلبان در صحن علنی شورا مطرح کردند و به بودجه بسیج شهرداری اعتراض کردند که چرا این بودجه در راهپیمایی 22 بهمن صرف تابلوهای ضدآمریکایی شده و برخی دیگر از اعضای شورا پاسخ دادند همین بودجه 10 میلیاردی در سال قبل هم بوده و همان بودجه است و اضافه نشده. هنوز بودجه ها خیلی نقص دارد و در مجموعه های فرهنگی نیز خیلی از ردیفها تامین نشده. انگار اعتراض به بودجه فرهنگی، همه گیر شده، حتی آقای ناصحی، رئیس کمیسیون فرهنگی هم اعتراض دارد که چرا شهرداری، حق سازمانهای فرهنگی را نمی دهد. چرا شهرداری به بودجه فرهنگی بی توجه است؟ نه، او نیز نمی گوید، در تمام ردیفها این کاهش را داشتیم. واقعیت این است که در کاربینی شرکت توسعه فضای فرهنگی نیمی از پروژه ها عمل نشد. از 39 پروژه فرهنگی عملا 20 پروژه اصلا کلید نخورد. از 19 تای باقیمانده نیز 6 تا را گفتند نمی توانیم انجام دهیم. برخی مشکلات بودجه ای داشت و بحث بودجه غیرنقد مطرح شد، می دانید که تمام بودجه، نقدی نیست، برخی به شکل املاک است که باید به فروش برسد و نقد شود و هزینه شود. این از مشکلاتی است که در بودجه داریم. بودجه بسیج 10 میلیارد بود و اصلاح طلبان با آن، سیاسی برخورد می کنند. چون بنر عنایت آمریکایی در راهپیمایی 22 بهمن بوده و تلقی آنها بوده، با سیاستهای کلی نظام هماهنگ نیست، اصلاح طلبان ناشیانه به موضع بسیج نسبت به آمریکا اعتراض کردند نه به بودجه. برای پول ندادن به بخش فرهنگ انگار بهانه ها جفت و جور است، ندادن بدهی دولت، سررسید بدهی ها، تمام نشدن مترو، پس کی قرار است شهرداری دغدغه فرهنگ عمومی تهران نشینان را داشته باشد؟ اشتباه نکنید شهرداری تهران تابع بودجه مصوبی است که شورای شهر ابلاغ می کند در مصارف و منابع تعامل بین شورای شهر و شهرداری بودجه را رقم می زند . من که در دل قضایا هستم، به خوبی اطلاع دارم در شهرداری و شورای شهر، بحث فرهنگی از بحثهای مهم است. ما 23 دی ماه سال گذشته خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم. آنجا آقای قالیباف گزارش داد و صراحتا گفت من دو خواسته شما (مقام معظم رهبری) را عملیاتی نکردم؛ یکی بحث سیما و منظر اسلامی و ایرانی معماری شهر بود و دومی نیز بحث فرهنگ . البته معنایش این نیست که هیچ کاری نشده، ولی انتظاری که می رفت، به خوبی محقق نشده. الان بودجه فرهنگی شهرداری حدود 1420 میلیارد تومان است تقریبا حدود 8 درصد بودجه کل سال 94 شهرداری تهران می شود، از این مقدار حدود 1040 میلیارد تومان برای زیرساختهایی است که با آن مجموعه ورزشی، سرای محلات، فرهنگسراها، پردیسها، ساخت و سازهایی که کاربری فرهنگی و ورزشی دارد را می سازند. آن چیزی که باقی می ماند با بودجه ای حدود 400 میلیارد است که از این مقدار بخشی در سازمان فرهنگی و هنری صرف می شود و حدود 130 میلیارد می شود که بخشی جاری و بخشی برنامه ای است. در نهایت ما مواجه می شویم با بودجه 250 میلیارد تومانی تا در برنامه های فرهنگی صرف شود. قطعا این مقدار نمی تواند تامین کننده نیاز شهر باشد و اعتراض ما نیز به بودجه این است که ما از چند جنبه درباره مسایل فرهنگی دچار اشکال هستیم. این زیرساختهایی که برای کار فرهنگی وجود دارد، مثلا تالار بزرگ تهران، تالار شهر که حدود 500 میلیارد تومان هزینه ش است و در عباس آباد ساخته می شود، شهرک سینمایی 1000 میلیارد تومانی، یا پردیس هایی آیینی که حدود 50 میلیارد تومان بودجه برای آنها در نظر گرفته شده، واقعیت این است که اصلا تئاتر کشور، زنده نیست، زنگ تفریح یک عده خوش نشین است ، نسبت به سینما حاشیه نشین تر است، مشتری آنچنانی ندارد، ولی متعاقب تصمیمات شوراهای قبلی، رفتند سراغ زیرساخت های کالبدی که بسیار هزینه بر است و خیلی در عرصه فرهنگ، جای آنچنانی ندارد. نامگذاری از طریق استشهاد محلی و نظارت شورایاران انجام می شود. در جلسه ای نامگذاری 30 تا 40 تا نام می آید و همراه اینها اسناد و مدارک و نظریه کمیته نامگذاری منطقه می آید. این تغییر نام را امنای منطقه امضا کرده اند. متقاضی نام های تاریخی، مشاهیر، برجستگان علمی ، فرهنگی و حتی واژه های قرآنی، اخلاقی و طبیعت هستند. اینطور نیست که فی البداهه تغییر اسامی انجام شود. ولی توجه به نامهای قدیمی که اینها نام های خوبی است، نامهای قاموسی و اخلاقی و طبیعت، اینها برای ما هم مهم است و به سختی تن به تغییرشان می دهیم. بود و نبود تالار بزرگ شهر در این شرایط چه مشکلی ایجاد می کند؟ مگر شهرداری تهران، متولی مطلق سینماست که برود بودجه برای شهرک سینمایی بگذارد؟ نظرم این است که بودجه تالار شهر را صفر کنید و بودجه را به سمت مباحث عمومی تر با نتایج زودیاب تر ببرید. نبرید به سمت کارهایی که نتایج آن دیریاب است وهزینه بر است و تاثیر زیادی درعرصه فرهنگ عامه ندارد. لذا به این واسطه است که یک مهندسی در کل بودجه و در داخل بودجه فرهنگی اجتماعی لازم است صورت گیرد. متاسفانه می بینیم در تعامل بین دستگاه های اجرا و قانونگذار در مدیریت شهری، بودجه به سمت و سویی میل می کند که یک دفعه ساخت پردیسها در اولویت قرار می گیرد، این برمیگردد به شناخت و عمق نگاهی که در شورا درباره تصویب بودجه وجود دارد. به نظر می رسد کسری بودجه باعث شده کارهای فرهنگی مانند جشن های نیمه شعبان و... با مشکلاتی از جمله کاهش کیفیت و سرهم بندی شدن برنامه ها روبرو شود. با این بودجه اندک، باز هم باید شاهد بی کیفیت شدن برنامه های شهرداری باشیم؟ من اعتقاد دارم شهرداری تهران باید با مشارکت مردم کارها را پیش ببرد. یعنی در امور مختلف، هم مشارکت مردم هم هم افزایی با دستگاه های دیگر را صورت بدهد، در این صورت کار فرهنگی در شهر چند برابر شکل می گیرد. الان به لحاظ ساختار تشکیلاتی دچار مشکل هستیم. مدیریت یکپارچه حرفش وجود دارد ولی عملا وجود خارجی ندارد. دولتها از دیدن شهردار در ساختار دولت امتناع می کنند. حضور شهردار در کابینه صورت نمی گیرد. همه استدلال می کنند به دلیل پایتخت بودن تهران، اهمیت داشتن موضوعات شهری، باید شهردار را به عنوان عضو هیات دولت بپذیرند. مدیریت یک پارچه اتفاق نمی افتد. دولت نیز وقتی درگیر مدیریت پایتخت نشد، به بدهی هایش در مدیریت شهر اهمیت نداد، همه چیز به هم می ریزد. مثلا ببینید در دهه فجر بیشتر دستگاه های دولتی اصلا تبلیغاتی برای پیروزی انقلاب و مناسبتهای ملی و اصلی ندارند. همین 4 بنر شهرداری تهران در شهر زده نمی شد، اوضاع سوت و کور بود. ولی سازمانهای مهمی مانند سازمان تبلیغات متولی این کارهاست، نه شهرداری. چرا شهرداری این ماموریتها را برای خود تعریف کرده؟ سازمان تبلیغات خیلی ضعیف است. در تصاویر و عکسهایی هم که از دهه فجر تهران می بینید حضور همین بسیج شهرداری محسوس بود که مراسم را تقویت می کرد، سازمان تبلیغات برد زیادی ندارد. لذا موضوع شهرداری اهمیت دارد. وقتی مدیریت شهری را در دولت نادیده بگیریم، می آییم به منابستهای مستمسک می شویم که گذراست. باید شهرداری به سمت تغییر نگاه و رفتار فرهنگی شهروندان متوجه شود. همافزایی بین شهرداری، ارشاد، امور مساجد، بنیاد شهید، بسیج، سپاه، باید صورت گیرد و نمایندگان اینها در یک قرارگاه فرهنگی حضور داشته باشند و سهمشان از کار و تغییر رفتار و نگاه، مشخص شود. ارشاد فیلم می سازد، ممنوع الاکران است. شهرداری یک کاری انجام می دهد و ارشاد با او هماهنگی ندارد. سازمان تبلیغات یا حوزه هنری کاری انجام می دهد و اینها با همدیگر هم افزایی ندارند. اگر این هم افزایی به صورت واقعی شکل نگیرد، این تکرارها، این فرسودنها، اتفاق می افتد و مردم نیز خیلی تکلیف خود را نمی دانند. بار کار فرهنگی باید برود در محلات و مساجد، جاهایی که جمعیتهای کمتر و امکان کار فرهنگی بیشتر وجود دارد. آقای قالیباف در روز تقدیم لایحه بودجه به شورا گفت با 7 هزار میلیارد تومان هم می شود شهر را اداره کرد و دیگر تراکم نمی فروشیم. شهرداری چه راهکاری دارد که نیاز به فروش تراکم نداشته باشد؟ این نکته را بنده نشنیده ام ولی پاسخ آن را آقای قالیباف باید بدهند. یعنی اگر مدلی را می شناسند که بار هزینه ای شهر را پایین بیاورد، خوب است، رسانه ها نیز کار کنند ولی واقعا کلانشهر تهران به عنوان پایتخت، هزینه های خاص خود را می طلبد، این تهران برای 4 تا 6 میلیون نفر گنجایش دارد. ولی در روز تا 12 میلیون نفر جمعیت آن می رسد و در شب به 8 میلیون می رسد. یعنی به طور طبیعی مظروف و ظرف با همدیگر نمی خواند. هر کاری کنید بحث ترافیک، آلودگی هوا، وجود دارد. بزرگراه ها و تونلها و متروها، مثل ظروف مرتبطه، جمعیت را از شهرستان به تهران پمپاژ می کنند. سهولت رفت و آمد، موجب افزایش مراجعه می شود. در نهایت با تهران می خواهیم چه کنیم؟ هر روز تهران بزرگتری می شود و جمعیت بیشتری جذب می کند. این تصمیم در قد و قواره شهرداری و شورای شهر به تنهایی نیست. نظام باید تکلیف این کلانشهر که دارد گسترده تر می شود و هر روز زیادتر می شود و از جمعیت 4 میلیونی به 12 میلیون رسیده، را روشن کند. اگر همه شهروندان، بهترین، خوش اخلاقترین و مرفه ترین باشند، باز هم در این فضای کم با همدیگر تلاقی پیدا می کنند. امکان عبور و مرور راحت برای شهروندان شهری که برای 4 میلیون ساخته شده، در تهران 12 میلیونی نیست. در این شرایط باید شهرداری هزینه های خود را تامین کند. مدیریت یکپارچه تعریف نشده، دولت بدهی خود را نداده، شهر هم باید اداره شود. امکان درآمد غیرنقد و خام فروشی هم نیست. درآمد شهر از کجا باید تامین شود؟ از ساخت و ساز. تعریف تراکم فروشی هم در مطبوعات اشتباه اشاره شده و تراکم مجاز و غیرمجاز باید گفته شود. تراکم مجاز مربوط به سیاست گذاری شورای عالی شهرسازی و معماری می شود. تراکمی که مورد اعتراض است، تراکم غیرمجاز است، یعنی نمی بایست مجوز داده شود، ولی شده، مانند تبدیل پارکینگ به مسکونی که خلاف قانون است ولی انجام می شود. برخی از این پرونده ها هم به قوه قضاییه می رسد مانند پاساژ علاالدین که پارکینگ را فضای تجاری کرده بود و بالاتر از توان فنی ساختمان می خواست طبقه 7 و 8 را بسازد که اصلاح شد. کسری درآمد شهرداری را نیز باید برایش فکر جدی انجام داد. وگرنه با این که بگوییم این کار را بکن و نکن، پس هزینه ها را چه کسی بدهد؟ باید شهروندان بدهند، ولی به درستی داده نمی شود. هزینه عوارض و قطع درخت، تغییر قیمتها، این مسایل را واقعی تر کرد. قیمت تراکمی که در منطقه 1 است، با قیمت تراکم در منطقه 18 است خیلی فرق می کند. قطعا باید هزینه این تراکم 4 برابر باشد، چون قیمت ساختمان آنجا با منطقه 18 فرق دارد. از بحث تراکم فروشی و درآمد عبور کنیم. شما رئیس کمیسیون نامگذاری هستید. در هفته های اخیر که نشریه فرانسوی به پیامبر اعظم توهین کرد دیدیم عده ای رفتند تابلوی خیابان نوفل لوشاتو را کشیدند پایین، اصلا این گونه حرکت درست است؟ با توجیه اینکه کشوری با اسلام توهین کرده، می شود یک تابلوی خیابان را پایین کشید؟ نه، ما هم در شورا و کمیسیون، بحثی داشتیم که دیپلماسی نامگذاری روی خیابانهای مهم شهر هم خود یک نوع دیپلماسی است، شما نوع ارتباطتان را با کشورهای مختلف از طریق نامگذاریها تعریف می کنید و اظهار ارتباط و احترام می کنید. متقابلا هم آنها عمل می کنند. ما پروتکل خواهر خواندگی با 30 شهر در کشورهای دنیا داریم و رفتار متقابلی را براساس بندهای این پروتکل نسبت به هم به اجرا می گذاریم از جمله نامگذاری های متقابل . اگر ما خیابانی را به نام جرج جرداق نامگذاری می کنیم آنها نیز در لبنان خیابانی را به نام حضرت امام و مقام معظم رهبری نام می گذارند. نامگذاری به زمان خاص خود برمی گردد، اگر در زمانی که فرانسه پذیرای امام در نوفل لوشاتو بود و فرصتی برای امام ایجاد شد که انقلاب را از آن نقطه هدایت کند و مردم نوفل لوشاتو مهربانانه از امام پذیرایی کردند، اینها ارزشمند است، لذا باید این را توجه کرد. برخی نیز پیشنهاد داشتند نام آن خیابان تغییر کند. این نامهایی که گذاشته شده برمی گردد به موقعیت خاص خود و عمل مردم نوفل لوشاتو در آن زمان، برای ما قابل احترام است. رفتار دولت فرانسه در مذاکرات هسته ای مورد تایید ما نیست و برخورد آنها با موضوع توهین به پیامبر اسلام(ص) نیز مورد خشم و نفرت ملت ماست. ولی در کل می بینیم نامگذاری در تهران، از منطق واضحی تبعیت نمی کند. برخی نامها عوض می شود ولی مردم همان اسامی قدیم را می گویند. اصلا هم مشخص نیست چرا این نامها عوض شده، مثلا مردم به میدان هفت حوض، همان اسم قدیمی هفت حوض را می گویند نه میدان نبوت. آنجا 7 تا حوض است، این چرا باید تغییر کند؟ تغییر سریع نامها باعث تغییر هویت فرهنگی محلات نمی شود؟ منی که در محله ای ساکن بودم حالا بعد از 20 سال نمی دانم آدرس خانه ام را چطور به دیگران بدهم. این تغییر هویت بخشی با نامگذاری انجام می شود و شاید سریعترین نوع تغییر هویت هم باشد، زمان پیروزی انقلاب نیز مردم اسامی خیابانها را تغییر می دادند. همین الان نیز بسیاری از خیابانهای معروف، مصوبه شورای شهر را هم ندارد و خود مردم این کار را کردند. روند تغییر نام، فرآیندی دارد که از خود مردم و محله شروع می شود، از بچه هایی که آنجا قدم زدند، راه رفتند و زندگی کردند و بچه های محل آنجا را می شناسند شروع می شود. وقتی کسی از اهالی آن محله شهید می شود، مردم دوست دارند این نامها باشد تا نامهای عام که آنجا بوده. اطلاعات متراکم و منش و شخصیتی که در این نام جدید احساس می کنند، در نام قبلی نمی بینند. لذا تغییر نام را مردم به منطقه پیشنهاد می کنند، کمیته ای در منطقه است و این پیشنهادها را بررسی می کند و منتقل می کند به شورای شهر. در کمیسیون نامگذاری شورای شهر هم دقت می شود اسامی معارض نداشته باشد، مردم آن را پذیرفته باشد و یک باره نبینند تغییر نام سر کوچه شان اتفاق افتاد. چطور مردم این کار را می کنند؟ از طریق استشهاد محلی و نظارت شورایاران این کارها انجام می شود. شما از بیرون از کمیسیون نامگذاری، حجم اسناد پیوستی را نمی بینید. در جلسه ای نامگذاری 30 تا 40 تا نام می آید و همراه اینها اسناد و مدارک و نظریه کمیته نامگذاری منطقه می آید. این تغییر نام را امنای منطقه امضا کرده اند. متقاضی نام های تاریخی، مشاهیر، برجستگان علمی ، فرهنگی و حتی واژه های قرآنی ، اخلاقی و طبیعت هستند. اینطور نیست که فی البداهه تغییر اسامی انجام شود. ولی توجه به نامهای قدیمی که اینها نام های خوبی است، نامهای قاموسی و اخلاقی و طبیعت، اینها برای ما هم مهم است و به سختی تن به تغییرشان می دهیم . رقم بودجه بسیج شهرداری در مقایسه با خدماتی که ارائه می کند ، حدود 10 میلیارد تومان است که سال 1393 تماما محقق نشد و سال 1394 هم بر آن افزوده نشد. به این نکته توجه کنید کل بودجه مترو 2200 میلیارد تومان است، چطور شما می گویید بودجه بسیج 10 هزار میلیارد شده!؟ بحث بسیج را چند تن از اصلاح طلبان در صحن علنی شورا مطرح کردند و به بودجه بسیج شهرداری اعتراض کردند که چرا این بودجه در راهپیمایی 22 بهمن صرف تابلوهای ضدآمریکایی شده و برخی دیگر از اعضای شورا پاسخ دادند همین بودجه 10 میلیاردی در سال قبل هم بوده و همان بودجه است و اضافه نشده. هنوز بودجه ها خیلی نقص دارد و در مجموعه های فرهنگی نیز خیلی از ردیفها تامین نشده. مثلا چرا میدان کاج در سعادت آباد یک شبه عوض شد؟ آن مسئله، در دوره ما نبود. من در جریانش نبودم. ولی در دوره شما هم بحث کم نیست. مثلا پلهای بزرگراه امام علی(ع) که بحث درباره آن زیاد بود و حتی مردم معترض بودند چرا اسامی را می خواهید تغییر بدهید. بحث بزرگراه امام علی و 40 پل آن، از موقعیتهای ویژه برای شهر است که بتوانیم با استفاده از این نامگذاری، فرهنگی را به جامعه منتقل کنیم. مکرر هم در صحن خواستم پیشنهادها و مدلها را بدهند تا با یک هارمونی خاصی این پل ها را نامگذاری کنیم. تا با یک پراکندگی یا با نامهای غیرهماهنگ مواجه نشویم. برخی پیشنهاد کردند یاران حضرت امیر(ع) را بگذاریم. دیدیم اسامی عربی خیلی به ذهن نمی نشیند و دریافت نمی شود. از بین ایده های پیشنهادی این نگاه همه را به خود معطوف کرد که پل ها را به گونه ای نام گذاری کنیم که کل کشور در دامن امام علی دیده شود و به نام استانها و قله های برتر نامگذاری کنیم. نکته ی قابل تاملی را نمایندگان مجلس می گفتند که تهران به دلیل اینکه پایتخت و ام القراست، باید اسم استانهای ما را روی این پل ها بگذارید، ولی نام مجموعه استانهای ما در بزرگراه امام علی زیبا و حماسی است. این ایده از دل خود شورا بیرون آمد. برخی رسانه ها به خطا برداشت حذف نام شهدا از روی پلها منتقل کردند در حالی که جز چند پل بقیه مصوبه قانونی نداشتند. ما برای از دست نرفتن شهدا جانمایی ویژه ای را برای آنها در نظر گرفته ایم تا هم نامگذاری امام علی (ع)نماد وحدت ملی خود را نشان دهد و هم نام هیچ شهیدی حذف نشده باشد . چرا با عدد، پلها را مشخص نکنیم؟ مانند کشورهای غربی که نام عددی روی خیابان و بزرگراه می گذارند؟ اسامی که با عدد ساخته می شوند انتقال هویت نمی کند. اگر نام عددی روی خیابان گذاشتن، خوب است اصلا بیایید با کد ملی همدیگر را صدا بزنیم. یا با حروف ابجد نماز بخواهیم. عدد، فرهنگسازی نمی کند بگوییم خیابان چهلم یا کوچه بیستم. نه، این فرهنگسازی مهم است، نماینده های مجلس، این تقاضا را داشتند و گفتند خیلی از قومیتها که در تهران هستند، باید هویت داشته باشند. در صحن شورا هم این پیشنهاد مطرح شده، نام استانهای مختلف بر روی پل ها قرار گیرد. تعدادی پل اضافه می آمد و پیشنهاد شد نام قله های بلند کشور را جایی که استفاده نشده، روی آن بگذاریم. مواجه می شدیم با اینکه برخی از این پل ها را خود محلی ها اسم گذاشتند برای اینکه بدون نام نماند. اینها مصوبه ندارد و قانونی هم نیست. هویت فرهنگی محلات را کجای بحث نامگذاری باید دید؟ اسامی عوض می شود و هویتها هم رنگ می بازد؟ خیلی این دغدغه مهم است، هر قدردر موضوع کنکاش و بحث کنیم مفید است. بالاخره از عوارض تراکم جمعیتی که یک جا گرد هم می آیند و بحث توسعه، صنایع، مهاجرت، بازار کار، اقتصادی، جذابیت شهرهای بزرگ نیز موثر است. الان تجمیع بهترین موقعیت اقتصادی و فرهنگی را در تهران می بینید. در تهران، بالاترین رتبه های دانشگاهی، موسیقی، سینما، گردشگری و ... را یک جا گرد آورده اید. در طول مدت هم پیش آمده، باید در کلان تصمیم خود برای کلانشهرها، تکلیف خود را مشخص کنیم، نباید بی تفاوت باشیم. این بحث تغییر پایتخت چی شد؟ چی باید به سرش بیاید؟ باید به این ترتیب ادامه دهیم؟ نباید ادامه دهیم؟ دیگر ساخت و ساز ویلایی مطرح نیست. حتی مسیر عبور هوا را دچار دردسر کرده ایم، شما از بالا هم تهران را نگاه کنید، فراز و فرود هایی بدقواره است هویت شهرسازی منظم و خط آسمانی برای ارتفاع ساختمانها نیست . بگویید 5 طبقه نهایت، بعد از آن هم باز خط آسمان معلوم نیست. اینها هویت را دچار خدشه کرده، به بیان مقام معظم رهبری، تهران، شهر بی هویت به لحاظ معماری و منظر شهری است. ما چرا داریم این مسیر را ادامه می دهیم؟ خیلی از پایتختهای کشورهای دیگر به لحاظ ساخت و ساز ویژه و بی همتا هستند، ولی در تهران که هستید نمی دانید این شهر کجاست، این کشور کجاست، چه هویت و مولفه هایی دارید که بدانید اینجا تهران است؟ این ها را نداریم. بی هویت شدن محلات از معضلاتی است که وجود دارد و مغفول مانده. خب این مشکل را چطور می خواهید رفع کنید؟ شما شورای شهر هستید و این از اصلی ترین مسایل مربوط به کار شماست؟ فکر می کنم درباره اینکه کلانشهرها را به لحاظ اقتصادی، هویتی چه کنیم، جایش در شورای شهر نیست، شاید جایش شورای عالی انقلاب فرهنگی یا مجمع تشخیص مصلحت باشد که یک مجموعه کلان نگر هستند . شاید مجمع تشخیص سندی را باید تولید کند تا مطابق این سند معلوم شود تکلیف کلانشهرهای ما چه طوری است و باید به چه راهی برویم. تهران تاکنون 58 شهردار داشته، به حق اگر قضاوت کنیم همه این شهرداران به شهر خدمت کردند. از کریم بوذرجمهری که 10 سال و یک ماه شهردار بود تا مرحوم زواره ای که 14 روز شهردار بود. به نظر شما اگر از شهرداری دوره آقای قالیباف تحقیق و تفحص کنند، به همان نتایج نمی رسند که در زمان کرباسچی رسیدند؟ آنها که مدعی هستند بینه اقامه کنند. سند و نمونه بیاورند. نمی شود اسم شهرداران سابق تهران یا تعدادی از آنها را روی خیابانها بگذاریم؟ ما برای ارزیابی درباره آدمها باید شاخص داشته باشیم. فقط به این عنوان که کسی شهردار بوده دلیل عقلایی و ارزشی برای قرار گرفتن نام او بر معبر یا مکانی نداریم. حتی شخصیت هایی که بعد از پیروزی انقلاب کارگزارانی بودند و در فراز و فرود حوادث دچار آسیب های عقیدتی و اخلاقی و ... شدند چه منطقی می پذیرد که نامشان را مقابل چشم مردم قرار دهیم . نام یعنی فرهنگ ، هویت، آینه نمایش ارزشهای یک ملت. اگر شهرداران و شخصیت هایی کارگزاران ظلم و بی عدالتی و بی هویتی بودند و به شکاف بین فقیر و غنی دامن زده اند در ترازوی ما چه وزنی دارند؟ برچیدن ساختار نظام ستمشاهی و تغییر چینش کارگزاران و مبلغین آن پس از انقلاب یعنی هویت جدید که مردم با رای 98درصد به آن رای دادند و هنوز هم ترازوی سنجش و ارزیابی مردم نسبت به شخصیت ها همان اصول و معیارهای اصیل انقلاب است.

ارسال نظرات
صندوق طلای کیان «گوهر»
x