۰ نفر

قانون قیمت واحد چیست؟ بررسی مثالی از آن​

۱۹ فروردین ۱۴۰۲، ۱۱:۰۰
کد خبر: 708627
قانون قیمت واحد چیست؟ بررسی مثالی از آن​

در قانون قیمت واحد، یک بازار بدون اصطکاک در نظر گرفته می‌شود که در آن هیچ هزینه مبادله، هزینه حمل و نقل یا محدودیت قانونی وجود ندارد، نرخ‌های مبادله ارز یکسان هستند و قیمت توسط خریداران یا فروشندگان هیچ‌گونه دستکاری نمی‌شود.

به گزارش اقتصاد آنلاین، قانون قیمت واحد به این دلیل وجود دارد که تفاوت بین قیمت دارایی ها در مکان های مختلف در نهایت به دلیل فرصت آربیتراژگیری حذف می شود.

فرصت آربیتراژگیری زمانی ایجاد می‌شود که معامله‌گران دارایی را در بازاری که قیمت پایین‌تری دارد خریداری می‌کنند و سپس آن را در بازاری که با قیمت بالاتر معامله می‌شود به فروش می‌رسانند. با گذشت زمان، نیروهای تعادلی بازار قیمت‌های دارایی را همتراز می‌کنند.

نکات کلیدی

قانون قیمت واحد بیان می کند که در صورت عدم وجود اصطکاک بین بازارهای جهانی، قیمت هر دارایی یکسان خواهد بود.

قانون قیمت واحد با حذف اختلاف قیمت ها از طریق فرصت های آربیتراژگیری بین بازارها به دست می آید.

نیروهای تعادلی بازار در نهایت قیمت دارایی را همگرا می‌کنند.

آشنایی با قانون قیمت واحد

قانون قیمت واحد مبنای مفهوم برابری قدرت خرید است. مفهوم برابری قدرت خرید بیان می کند ارزش ارز دو کشور زمانی برابر می‌شود که سبدی از کالاهای یکسان در هر دوی این کشورها قیمت یکسانی داشته باشند. این مفهوم تضمین می کند که خریداران در سراسر بازارهای جهانی قدرت خرید یکسانی دارند.

در واقعیت، به دلیل هزینه‌های مختلف معاملات و عدم دسترسی برخی از افراد به بازارها، دستیابی به برابری قدرت خرید دشوار است.

معادله برابری قدرت خرید از این جهت مفید است که می‌توان از آن برای مقایسه قیمت‌ها در بازارهایی که با ارزهای مختلف در آن‌ها معامله می‌شود، استفاده کرد. از آنجایی که نرخ مبادله ارز به طور مکرر تغییر کند، می توان این معادله را به طور منظم برای شناسایی قیمت گذاری نادرست در بازارهای بین المللی مختلف مجددا محاسبه کرد.

مثالی از قانون قیمت واحد

اگر پس از در نظر گرفتن اثرات نرخ مبادله ارز قیمت یک کالای اقتصادی یا یک نوع اوراق بهادار در دو بازار آزاد متفاوت باشد ناهماهنگ باشد، آربیتراژگیران می‌توانند برای کسب سود این دارایی را در بازار ارزان‌تر خریداری کنند و آن را در بازاری که قیمت بالاتر دارد، به فروش برسانند. اگر قانون قیمت واحد صادق باشد، سود اینگونه فرصت‌های آربیتراژگیری تا زمانی که قیمت دارایی در بازارها همگرا شود، ادامه خواهد داشت.

به عنوان مثال، اگر یک نوع اوراق بهادار خاص به قیمت 10 دلار در بازار A موجود باشد اما به قیمت معادل 20 دلار در بازار B فروخته شود، سرمایه گذاران می توانند این اوراق بهادار را در بازار A خریداری کنند و بلافاصله آن را به قیمت 20 دلار در بازار B به فروش برسانند، بدون پذیرش هیچ‌گونه ریسک واقعی یا ایجاد تغییر در بازار سود خالص 10 دلاری را به دست آورند.

از آنجایی که اوراق بهادار از بازار A خریداری و در بازار B فروخته می‌شود، قیمت‌ها در هر دو بازار باید مطابق با تغییرات عرضه و تقاضا تغییر کنند. افزایش تقاضا برای این اوراق در بازار A که در آن با قیمت ارزان‌تری معامله می‌شود، باید منجر به افزایش قیمت این دارایی در آن بازار شود.

در مقابل، افزایش عرضه در بازار B که در آن آربیتراژگیران اوراق بهادار را برای کسب سود به فروش می‌رسانند، باید به کاهش قیمت آن در این بازار منجر شود. با گذشت زمان، این امر قیمت اوراق بهادار را در هردو بازار متعادل می‌کند آن را به حالت پیشنهادی قانون قیمت واحد بازمی‌گرداند.

مواردی از نقض قانون قیمت واحد

مفروضاتی که در قانون قیمت واحد گنجانده شده‌اند در دنیای واقعی اغلب پابرجا نیستند و در بسیاری از موارد اختلاف قیمت کالاها و دارایی‌ها را در بازارهای مختلف به راحتی می‌توان مشاهده کرد.

هزینه ی حمل و نقل

هنگام معامله کالاها یا هرگونه کالای فیزیکی، هزینه حمل و نقل آنها نیز باید لحاظ شود و در نتیجه زمانی که قیمت آن‌ها در دو مکان مختلف بررسی می‌شود، تفاوت قیمتی میان این دو بازار مشاهده خواهد شد.

اگر تفاوت در هزینه های حمل و نقل تفاوت قیمت کالاها بین مناطق مختلف را توضیح ندهد، ممکن است این مسئله نشانه‌ای از کمبود یا مازاد عرضه کالا در یک منطقه خاص باشد. این امر در مورد هر کالایی که به جای انتقال صرف سند مالکیت به جابه‌جایی فیزیکی از یک مکان جغرافیایی به مکان دیگر نیاز دارد، صادق است. این قاعده همچنین در مورد دستمزدهای مشاغلی که کارگر آن بایستی برای انجام کار به صورت فیزیکی در محل کار حضور داشته باشد، صادق است.

هزینه های معامله

از آنجایی که هزینه های معامله نیز وجود دارد و ممکن است در میان بازارها و مناطق جغرافیایی مختلف متفاوت باشد، قیمت کالاهای مشابه نیز ممکن است بین بازارها متفاوت باشد. در جایی که هزینه های معامله، مانند هزینه های یافتن طرف معامله مناسب یا هزینه های مذاکره و اجرای قرارداد بیشتر باشد، قیمت کالاها نیز در آنجا نسبت به بازارهای دیگری هزینه های مبادله کمتری دارند، بیشتر خواهد بود.

محدودیت های قانونی

موانع قانونی تجارت مانند تعرفه‌ها و معیارهای کنترل سرمایه یا در مورد دستمزدها محدودیت‌های مهاجرتی، ممکن است منجر به ایجاد اختلاف قیمت مداوم به جای قیمت واحد شود. این عوامل تأثیر مشابهی با هزینه های حمل و نقل و معامله خواهند داشت و حتی ممکن است به عنوان یک نوع هزینه معامله در نظر گرفته شوند. به عنوان مثال، اگر کشوری برای واردات لاستیک تعرفه وضع کند، قیمت لاستیک داخلی معمولا بیشتر از قیمت جهانی خواهد بود.

ساختار بازار

از آنجایی که تعداد خریداران و فروشندگان (و توانایی خریداران و فروشندگان برای ورود به بازار) در بازارهای مختلف ممکن است متفاوت باشد، تمرکز بازار و توانایی خریداران و فروشندگان برای تعیین قیمت کالاها در این بازارها نیز ممکن است متفاوت باشد.

فروشنده ای که به دلیل صرفه جویی‌های ناشی از مقیاس طبیعی در یک بازار معین از قدرت بازاری بالایی برخوردار است، ممکن است مانند تعیین کننده قیمت انحصاری عمل کند و قیمت بالاتری را برای کالاها تعیین کند. این وضعیت ممکن است منجر به قیمت های متفاوت کالاهای مشابه در بازارهای مختلف شود، حتی برای کالاهایی که به راحتی قابل حمل هستند.