آگاه۲
وی ایکس
لاماری ایما/ آرین موتور
x
آهن ۱۰۰
فونیکس
فردا موتور
۳۱ / ارديبهشت / ۱۳۹۲ ۱۸:۵۷
با سابقه‌ترین رئیس امور اوپک از خاطرات خود می‌گوید

نمای نزدیک منازعات دیرینه در اوپک

نمای نزدیک منازعات دیرینه در اوپک

رئیس سابق امور اوپک ایران از نمای نزدیک منازعات دیرینه ۱۲ عضو اوپک می‌گوید، جایی که به قول او می‌توانی به اندازه بشکه‌هایت حرف بزنی،فراز و نشیب‌های گرفتن مسئولیت و کسب کرسی های مدیریت،مشکل تمام نمایندگان ایران با زبان خارجی و ...

کد خبر: ۱۸۱۴۸
آرین موتور

پس از مدت‌ها سال گذشته ایران با گذراندن یک دوره بی‌ثبات به عنوان رئیس دوره‌ای اوپک، برای تصدی دبیرکلی این سازمان تاثیرگذار در بازار جهانی انرژی کاندیدایی معرفی کرد، در عین حال با توجه به اینکه دبیرکل کل اوپک بر اساس اجماع انتخاب می‌شود و ایران مخالفان مصممی در میان کشورهای عربی عضو اوپک دارد، در سایه رقابت برای دبیرکل، رقابت کوتاه مدت ایران برای احراز پست دوم اوپک یعنی ریاست دپارتمان تحقیقات نیز آغاز شد. رقابتی که به سرعت به نماینده عربستان واگذار شد. برای بررسی شیوه انتخاب مسئولان دبیرخانه اوپک، تاریخچه تحولات این سازمان و چشم‌انداز آن با فریدون برکشلی به گفت‌وگو نشستیم. وی تاکید دارد ایران و عربستان دبیرکلی و ریاست اجلاس اوپک را در شان خود نمی‌دانند و بر جایگاه تصمیم‌سازی در این سازمان ایستاده‌اند اما با این حال معتقد است ایران شانس چندانی برای تصدی دبیرکلی ندارد، اگر چه دامنه و افق ابتکارات برای تاثیرگذاری ایران بر اوپک را بسیار گسترده می‌داند. با سابقه‌ترین مسئول امور اوپک ایران خاطرات خواندنی و ناگفته‌ای از حضور ایران در اوپک و منازعات بین اعضا دارد که شما را به خواندن آن مهمان می‌کنیم. اوپک به عنوان یکی از معدود سازمان‌های جهان سومی موفق و تاثیرگذار بر اقتصاد جهانی مطرح است،اما با این حال به نظر می‌رسد انتخاب دبیرکل اوپک صحنه منازعه و هم‌آوردی و عدم توافق 12 کشور عضو است. اوپک همیشه فراز و نشیب داشته است و در طول 54 سال عمر اوپک کشورهای عضو همواره یا در حال جنگ بوده‌اند یا یکی خاک دیگری را اشغال کرده است،یا کسی مانند قذافی نقشه ترور پادشاه عربستان را طراحی کرده است. چطور این کار را کرد؟ در سال 2000 قرار بود اجلاس اوپک در لیبی برگزار شود که عربستان آن را وتو کرد. به دلیل آن که عربستانی‌ها مدارکی به دست آوردند مبنی بر اینکه قذافی قصد ترور پادشاه عربستان را دارد. آن زمان این مسئله خیلی صدا کرد اما از جمله مسائل درون اوپکی باقی ماند. خود عربستانی‌ها هم نمی‌خواستند چندان روی این مسئله مانور دهند. اساسا همیشه روابط عربستان و لیبی بحرانی بوده است. عراق هم زمان صدام به جمهوری اسلامی ایران حمله کرد و یکی از طولانی‌ترین جنگ‌ها رقم خورد. سپس عراق به کویت حمله کرد ، بعد از آن آمریکا به عراق حمله کرد. در آمریکای لاتین در زمانی ونزوئلا به اکوادور حمله کرد آن هم بر سر میادین مشترک نفتی که مدعی مالکیت آنها بود. خیلی جالب است که این سازمان تاکنون با این شرایط چطور پابرجا مانده است، در واقع کمتر شرایطی بوده است که وزرای اوپک از ته دل همراه هم بخندند و همزمان شاد باشند. ظاهرا در دوره‌ای هم که با هم بودند کارلوس همه وزرای نفت عضو اوپک را به گروگان گرفت... بله، آن زمان هم کارلوس آن حرکت مشهور را انجام داد. در اجلاس اوپک در دوره‌ای که شهید تندگویان به اسارت درآمدند وزیر نفت ایران کنار دست او می‌نشست. یعنی تمثال شهید تندگویان را می‌گذاشتند و وزیر ما به نیابت از وزیر اصلی یعنی شهید تندگویان صحبت می‌کرد. فارس: چرا؟ چون اطلاعات موثقی در دست بود که شهید تندگویان در قید حیات هستند. قاسم نبیل وزیر وقت نفت الجزایر که روابط بسیار خوبی با جمهوری اسلامی ایران داشت از طریق صلیب سرخ نامه‌هایی را رد و بدل می‌کرد و مدارک و اطلاعات حاکی آن بود که شهید تندگویان در قید حیات هستند. لذا رئیس واقعی هیأت ما ایشان بود. البته این کار بعد از مدتی در اجلاس‌های اوپک متوقف شد اما چند جلسه به همین شکل برگزار شد. در هر حال اوپک همیشه تنشی را تحمل می‌کرد و دوران سختی نیز برای جمهوری اسلامی ایران بود. در دوران جنگ تحمیلی عراق به جای خود اما عرب‌ها رفتار بسیار بدی با ما داشتند. غیر از قطر که به صورت سنتی با ما روابط حسنه‌ای داشت و به خاطر درگیری شدید با عربستان روابط بهتری از بقیه با ما داشت اما بقیه اعراب با ما رفتار بسیار بدی داشتند. در میان آنها امارات نسبتا بهتر بود اما کویت و عربستان بسیار بد بودند، البته این امر منهای اعراب شمال آفریقا است. الجزایر و لیبی و نیجریه به شدت از ما حمایت می‌کردند. اما چیزی که می‌خواهم به آن اشاره کنم آن است که شدت و حدت برخوردهای ضد ایرانی عربستان سعودی از اواخر 2010 و اوایل 2011 بی‌نظیر بود و حتی از دوران جنگ نیز بدتر بود. یعنی به شدت تلاش می‌کردند هر طور که برای آنها میسر است روی ایران فشار بیاورند و شدت این فشار نیز آرام آرام بیشتر شده است. با این حساب راه دسترسی ایران به دبیرکلی اوپک خیلی ناهموار شده است... ما نباید تردیدی داشته باشیم که عربستان تحت هیچ عنوانی اجازه نمی‌دهد ما دبیر کلی را بگیریم، بر اساس اساسنامه اوپک حتی یک عضو مؤسس هم می‌تواند دبیر کل یک کشور را وتو کند. نباید روی اینکه ایران بتواند دبیر کلی را به دست آورد حساب زیادی باز کنیم، علیرغم اینکه شخصا معتقدم کاندیدای جمهوری اسلامی ایران کاندیدای بسیار شایسته‌ای است. یعنی معتقدم اگر آقای نوذری انتخاب می‌شد شاید برای اولین بار اوپک طعم مدیریت انسانی را می‌چشید چرا که ایشان انسان والایی هستند و در صنعت نفت همه این مطلب را قبول دارند. از نظر تبحر و تسلط بر مسائل نفت نیز شرایط ایشان مطلوب است اما نقطه ضعف ایشان زبان است چون به هر حال به عنوان دبیر کل شما باید مصاحبه کنید و متون سنگینی را بخوانید و بنویسید. البته در حاشیه باید بگویم اغلب ایرانیان و حتی مسئولان کشور با این مشکل مواجه هستند گذشته از آموزش زبان و تحصیلات ، یک دلیل عمده این مشکل خجالتی بودن ما ایرانی‌ها است. چرا که برای یادگیری زبان باید حرف بزنید و تعامل کنید تا راه بیفتید. در هر حال علیرغم آنکه آقای نوذری را کاندیدای شایسته‌ای می دانم، اما احتمال برنده شدن ایشان با توجه به شرایط کنونی و سیاست‌های عربستان بسیار غیرمحتمل است ضمن آنکه دبیر کل اوپک وقتی به این سمت انتخاب می‌شود یک شخصیت بین‌المللی می‌شود و باید به راحتی بتواند به همه کشورهای جهان از جمله آمریکا و اروپا سفر کند و در سمینارهای بین‌المللی شرکت کند. اینکه دبیر کل به دلیل ملیت خود از رفتن به بعضی نقاط جهان محروم شود یک عامل بازدارنده است. مگر با دبیر کل اوپک تابع ملیت وی برخورد می‌شود؟ سازمان ملل به دیپلمات‌های خودش پاسپورت سازمان ملل اعطا می‌کند و شما با پاسپورت کشورتان به آنجا نمی‌روید بلکه با پاسپورت سازمان ملل سفر می‌کنید اما اوپک اینگونه نیست و شما باید با پاسپورت خودتان سفر کنید. ممکن است سفارتخانه‌ها احترام زیادی به شما بگذارند اما بعضی نقاط ممکن است برای شما مشکل ایجاد کنند در حالی که دبیر کل باید امکان تحرک فراوان و آنی داشته باشد. اینها همه عواملی است که شانسی کاندیدای ایران را کم می‌کند. از سوی دیگر به صورت سنتی ایران و عربستان ریاست اجلاس و دبیر کلی اوپک را در شأن خودشان نمی‌دیدند. در واقع این دو کشور خود را تصمیم‌ساز و دبیر کل ساز و رئیس اجلاس‌ساز می‌دانند یعنی این دو کشور شأن خود را اجل از آن می‌دانند که رئیس اجلاس باشند و معتقدند رئیس اجلاس را تعیین می‌کنند و عطشی برای این سمت‌ها نداشته‌اند. ضمن اینکه اولین دبیر کل اوپک ایرانی بود و هر پنج عضو مؤسس از جمله عربستان یک دوره دبیر کلی را در کارنامه داشته‌اند. به صورت دوره‌ای دبیر کل در اختیار آنها بوده است؟ بر اساس الفبا ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا دبیر کلی اوپک را هر یک به مدت دو سال در اختیار گرفتند. آقای روحانی اولین دبیر کل اوپک نیز نقش مهمی بر سازماندهی سازمانی که پیش از آن وجود نداشت بازی کرد. بعد از آن اعضای جدید به اوپک پیوستند نیجریه آمد، اندونزی آمد، لیبی آمد و ترتیب الفبایی به هم خورد و بر اساس ترتیب پیوستن به اوپک کشورها دبیر کلی را در اختیار گرفتند تا اینکه آخرین عضو یعنی گابن به اوپک پیوست و در 1983 دوره دبیر کلی این کشور تمام شد. در آن زمان نماینده عراق معاون دبیر کل و نماینده گابن دبیر کل اوپک بود. نماینده گابن به سراغ هیئت ایرانی آمد و گفت اینها اجازه نمی‌دهند شما دبیر کل بشوید آن زمان تصور ایرانیها این بود که با اتمام دوره دبیر کلی گاین به صورت دوره‌ای دبیر کلی از ابتدا آغاز شده و به ایران می‌رسد. نماینده گاین تأکید می‌کرد که کشورهای عربی اجازه نخواهند داد دبیر کلی به ایران برسد و می‌گفت اجازه دهید دوره من تمدید شود. هیئت ایرانی درخواست وی را رد کرد و تصور بر این بود که وی می‌خواهد از این آب گل آلود برای خود ماهی بگیرد. ایشان رفت و 8 سال معاون دبیر کل عراقی به عنوان قائم مقام و سرپرست دبیرخانه مسئولیت اوپک را برعهده داشت. آن هم در زمان جنگ ایران و عراق . با این شرایط پس چرا ایران نسبت به اخذ پست دبیر کلی علاقه نشان می‌دهد؟ انگیزه مهم ما برای کسب ریاست اجلاس و دبیر کلی اوپک تحت شرایط فعلی بیشتر سیاسی بود. در واقع ما می‌خواستیم در فضایی که اجماع برای ایزوله کردن ایران وجود داشت نشان دهیم که رئیس اجلاس یا دبیر کل یک سازمان مهم و تاثیرگذار بر اقتصاد جهانی هستیم و گرنه از نظر اصولی دو قدرت اصلی همواره دبیر کل و رئیس اجلاس را تعیین کرده‌اند. حتی در زمان جنگ هم ما در تعیین رئیس اجلاس نقش داشتیم و آقای آقازاده وزیر وقت نفت در این امر تأثیر‌گذار بود. به خاطر دارم به اتفاق آقای آقازاده با وزیر نفت امارات که طبع شعری هم داشت ملاقات کردیم. آن زمان آقای آقازاده به وی گفت من می‌خواهم شما را به عنوان معاون در اوپک بگذارم که به وزیر اماراتی خیلی برخورد و گفت من خودم 5 دوره رئیس اجلاس بوده‌ام و شما می‌خواهید من را به عنوان معاون بگذارید. آن زمان امام می‌گفتند این جنگ نعمت است و ما نمی‌فهمیدیم یعنی چه اما این کشورها آن زمان واقعا از ما حساب می‌بردند. به هر حال دبیر کلی در یکی دو دهه اخیر بیشتر برای ما جنبه سیاسی پیدا کرد وگرنه ما چندان عطشی برای گرفتن سمت در اوپک نداشتیم. با این اوصاف دبیرکلی اوپک در این دوره به کدام کشور خواهد رسید؟ در دوره اخیر عربستان یک کاندیدای سوخته را برای دبیر کلی در نظر گرفت. آقای منیف انسان خوبی است اما در حد دبیر کلی نیست و البته ایشان بازنشسته هم بود. از ابتدا مشخص بود که این کاندیدا را معرفی کرده‌اند تا بگویند ما هم کاندیدا داریم و بتوانند با تکیه بر آن کاندیدای دیگری را وتو کنند. براساس آنچه قابل مشاهده است احتمالاً کاندیدای عراقی دبیر کل آینده اوپک خواهد بود و به نظر می‌رسد وی ارتباط چندان مناسبی نیز با ایران ندارد. سالها در آمریکا زندگی کرده است و یکی از نفتی‌های قدیمی است. چرا ما به اهدافمان در اوپک دسترسی پیدا نکرده‌ایم؟ مشکل از کجاست؟ موضوع به ضعف دیپلماسی انرژی ما باز می‌گردد. تجربه نشان داده که بخش خارجی صنعت نفت ما تا حدودی ضعیف است. البته منظورم بخش عملیات فروش نفت و صادرات و امثال آن نیست. درعین حال تینک تنک‌ها و اتاق‌های فکر موجود ما هم به این مهم نپرداخته‌اند. بنابر این ما یک ضعف دیپلماسی انرژی در نفت داریم. یک ضعف مهم‌تر دیپلماسی انرژی ما در دستگاه دیپلماسی خارجی کشور است. یعنی دیپلماسی خارجی ما همواره نفت خرج کرده برای پشتیبانی دیپلماسی، اما دیپلماسی خارجی ما هیچ کمک قابل توجهی به نفت کشور نکرده است تا نفت یک تشکر به آنها بدهکار باشد. در حالی که همیشه از نفت خرج کرده است. دستگاه دیپلماسی چه کمکی می‌توانست به نفت بکند که نکرده است؟ مجموعه‌ای از کمک‌ها برای مثال در انتقال تکنولوژی، در انتقال سرمایه و مانند آنها به کمک وابستگان اقتصادی ما در سفارتخانه‌ها. یا در همین بحث دبیر کلی دستگاه دیپلماسی می‌توانست کمک زیادی به ما بکند. فعالان دیپلماسی خارجی هچ وقت نفت را دستمایه کسب امتیاز برای کشور نکرده‌اند بلکه همواره از نفت بهره و امتیاز برده‌اند. در بحث دبیر کلی دستگاه دیپلماسی خارجی ما قرار نیست عراق را متقاعد کند که از ما حمایت کند. یا اینکه ببینند کدام یک از کشورهای عضو اوپک شرایطی دارند که براساس آن بتوان به اجماعی رسید. به عنوان مثال در حال حاضر نیجریه نمی‌تواند عهده‌دار دبیر کلی شود چرا که سال‌ها دبیر کل بوده است ونزوئلا هم نمی‌تواند چون دبیر کلی را قبلا گرفته است. ما باید ببینیم آیا مثلا می‌توان از کشور دیگری مانند آنگولا به عنوان کشوری که 5 سال بیشتر نیست به اوپک پیوسته است و به هر حال باید حق گرفتن سمتی در اوپک را داشته باشد حمایت کنیم؟ عدم طرح چنین ابتکاراتی به فقدان هماهنگی باز می‌گردد، یعنی دستگاه دیپلماسی و نفت باید با هم ارتباط سیستماتیک داشته باشند، باید نقشه راهی وجود داشته باشد که در آن سهم وزارتخارجه و وزارت نفت و دیگر دستگاه‌ها و نحوه تعامل آنها با هم مشخص باشد. اگر ما دبیر کلی را در این دوره از دست بدهیم تا 6 سال دیگر آن را به دست نخواهیم آورد، اما آیا برای 6 سال آینده نقشه راهی داریم؟ راهکارهایی برای تأثیرگذاری روی آینده اوپک وجود دارد؟ راهکارها بسیار زیاد است. دبیر خانه هر 10 سال موظف به بازنگری در چارت سازمانی است. دبیرخانه الان معاون ندارد. تنها یک دبیر کل و یک رئیس دپارتمان تحقیقات وجود دارد. یعنی اگر دبیر کل نباشد رئیس دپارتمان تحقیقات به وظایف پژوهشی خود نمی‌رسد و باید به جای دبیر کل کارهای اداری انجام دهد. احیای نظام قبلی اوپک می‌تواند در دستور کار قرار گیرد و می‌توانیم در دبیرخانه یک دبیر کل و یک معاون دبیر کل یا یک دبیر کل با 3 معاون داشته باشیم. یعنی دامنه و افق ابتکارات گسترده است اما باید بتوان به آنها پرداخت و برای این ابتکارات لابی و مذاکره کرد تا گروه‌هایی از کشورها آرام آرام یا این روند همراه شوند. یکی از وزرای سابق نفت به یکی از کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق سفر کرده بود و آن کشور برای پیوستن به اوپک ابراز تمایل کرده بود. آقای وزیر با ما هم در میان نگذاشت که چه می‌خواهد بگوید و در اجلاس اعلام کرد که آن کشور قصد پیوستن به اوپک دارد. در اوپک کشورهای دیگر گفتند این کشورها هنوز به درستی شکل نگرفته‌اند و دولت های آنها به درستی مستقر نشده است. خوب اینگونه موارد باید با برنامه‌ریزی قبلی و لابی سازماندهی شود. قبل از آن باید مطمئن شویم این کارها به نفع ما هست یا نه. از کجا معلوم ورود چنین کشورهایی در یک فرآیند طولانی مدت به نفع ما است کما اینکه روابط کشور مورد اشاره الان با ما خوب نیست. وزارت امور خارجه باید برای اینگونه موارد طرح و نقشه کلی داشته باشد. من قبلا هم گفته‌ام که یک چهارم کادر کارشناسی وزارت امور خارجه آمریکا الان تنها روی ایران کار می‌کنند. من نمی‌دانم در کل وزارت نفت یا کل ایران یک کارشناسی متخصص آمریکا که صرفا روی این کشور کار کند داریم یا نه. بالاخره اگر او ما را دشمن می‌داند و اینگونه روی ما کار می‌کند ما هم باید دشمن را به خوبی بشناسیم و کارشناسان زبده‌ای را به کار روی آن بگماریم. می‌توانیم تک به تک این موارد را روشن کنیم که دستگاه دیپلماسی چه خدماتی می‌تواند به نفت ارائه کند و خدمات متقابل نفت چه می‌تواند باشد در پیشبرد اهداف کشور. امروز دیگر دیپلماسی عادی کارساز نیست. دیپلماسی یعنی صحبت بین دشمن‌ها. دوستان با هم دیپلماسی نمی‌کنند. دیپلماسی به معنای روبرو شدن دشمن‌ها و هنر حرف زدن است و با حرف زدن شروع می‌شود اما با حرف زدن خاتمه نمی‌یابد. حرف زدن ابزار پیشبرد دیپلماسی است و کشورها باید ارزیابی صحیحی از بضاعت و قابلیت خودشان داشته باشند که بر پایه آن قابلیت‌ها دیپلماسی‌خودشان را پیش‌ببرند. اگر ما می‌دانیم تحت شرایط کنونی مطلقاً امکانی برای دبیرکلی ما وجود ندارد، چه انتخاب‌های دیگری روی میز است؟ یعنی‌راه‌حل‌های دیگر ما چه خواهد بود. ابزارهای ما برای اعمال خواسته‌هایمان چه خواهد بود؟ خیلی سال پیش بحث بازار انرژی مشترک کشورهای حاشیه دریای خزر مطرح شد. یعنی ما یک بازار انرژی نه فقط در نفت و گاز بلکه برق، آب، برق آبی و امثال آن داشته باشیم. این کشورها دو دسته‌اند یا مازاد انرژی دارند یا اصلاً انرژی ندارند مانند تاجیکستان. یک بازار مشترک انرژی که ایران در آن نقش محوری دارد روی قدرت تاثیرگذاری ما در اوپک نیز موثر خواهد بود. کما اینکه عربستان از عضویت در OAPEC یا اوپک عربی سود می‌برد یا از طریق شورای همکاری خلیج فارس اعمال فشار می‌کند. به تدریج نقش کشورها نسبت به سازمان‌ها، حاشیه‌ای می‌شود چنانکه الان درباره اتحادیه عرب، اتحادیه اروپا، شورای همکاری خلیج فارس، برپکس و امثال آن صحبت می‌شود. در بحث انرژی حتی ناتو هم یک دپارتمان انرژی قدرتمند دارد. ناتو یک سازمان نظامی است و ببینید انرژی در کجا قرار گرفته است. یکی از دل‌مشغولی‌های اصلی سازمانی مانند ناتو انرژی است. نمی‌دانم چرا به اندازه‌ای که لازم است به این موارد توجه نمی‌کنیم و اتاق‌های فکر متناسب با این چالش‌ها ایجاد نمی‌کنیم و نیروی انسانی مورد نیاز را در این راستا تربیت نمی‌کنیم. این اتفاقات یک شبه رخ نمی‌دهد. عربستان برای گرفتن پست ریاست مرکز تحقیقات اوپک چه کرده است؟ تصور می‌کنید با عراقی‌ها با به توافق رسیده‌اند؟ زمانی که سمتی در اوپک خالی می‌شود آن را اعلام می‌کنند. به ما هم اعلام کردند و کاندید ما برای دپارتمان تحقیقات آقای غنیمی‌فرد بود. مصاحبه‌هایی برای احراز این پست‌ها برگزار می‌شود . درصدی از این مصاحبه‌ها واقعاً فنی است و درصد بالایی نیز سیاسی است. ابتدا از روی مدارکی که نامزدها ارائه می‌دهند گزینه‌های دارای شرایط قابل قبول را انتخاب می‌کنند. آن چند نفر را به نوبت دعوت می‌کنند و دبیرکل، رئیس بخش تحقیقات و روسای دپارتمان‌ها با آنها مصاحبه می‌کنند و اظهار نظر آنها محرمانه است. این نظرات در هیئت عامل اعلام می‌شود و به عنوان پایه در نظر گرفته می‌شود، اما در واقع امر گاهی کسی که پایین‌ترین نمره‌ها را گرفته است انتخاب می‌شود. چنانکه آقای اباذر رئیس قبلی بخش تحقیقات که به تازگی جای خود را به نماینده عربستان داد در آن مصاحبه‌ها کمترین نمره را دریافت کرده بود. 7 سال پیش آقای غنیمی‌فر از سوی ما کاندیدای این پست بود و از سوی دیگر عراق و الجزایر بودند که در مصاحبه عراق اول شد. در این بخش مصاحبه‌ها صرفاً فنی است یا ابعاد سیاسی هم در نظر گرفته می‌شود؟ این مصاحبه فقط فنی و تخصصی است و 3 فاز دارد. فاز اول پرزنتیشن و ارائه است و نامزدها سوژه‌هایی را به انتخاب خودشان ارائه می‌دهند. در این بخش دوستان کار زیادی با آقای نوذری انجام دادند تا یک ارائه خوب داشته باشند. این ارائه باید شرایط مطلوبی داشته باشد و به خصوص طرفداری و حفظ منافع اوپک در آن بسیار مهم است. بخش بعدی مصاحبه شفاهی است که فرد را از نظر روانی، قابلیت مدیریت و امثال آن محک می‌زنند. فاز سوم نوشتن است. در این فاز نامزد را تنها می‌گذارند و چند سوژه در اختیار وی قرار می‌دهند تا یکی از آنها را انتخاب کرده و دوباره آن 3 صفحه مطلب بنویسد. در این بخش هم توان تجزیه و تحلیل نامزدها و هم تسلط آنها بر زبان انگلیسی بررسی می‌شود. براساس نتایج این مصاحبه‌ها به هریک از نامزدها نمره‌ای اختصاص می‌دهند. این نمره‌ها در اتاق‌های اعضای هیئت عامل باز می‌شود و بعد هریک از اعضای هیئت عامل باید از کاندیدای خود دفاع کند. چون هیئت عامل اوپک بسیار قدرتمند است و می‌تواند کلا نمرات مصاحبه‌ها را وتو کند و آن را ناچیز بشمارد. موفقیت در این مرحله به قدرت چانه‌زنی کشورها و همچنین قابلیت فردی نامزد و نماینده کشورها در هیئت عامل باز می‌گردد و لابی‌هایی که قبلاً انجام داده‌اند تا بتوانند حمایت‌هایی را دریافت کنند. در این گونه سازمان‌ها اگر شما حرفی بزنید باید کسی آن را تائید کند و اگر کسی حرف شما را تائید نکند به حرف شما اعتنایی نمی‌شود و حرف شما فقط وارد آرشیو خواهد شد. هرچه تعداد تائید کنندگان بیشتر باشد قوت آن حرف یا پیشنهاد بیشتر می‌شود. کسانی در نفت هستند که شاید چندان محبوب نباشند و نفتی‌ها به آنها علاقه نداشته باشند اما در لابی کردن خیلی استاد هستند. یکی از این افراد چند روز قبل از اجلاس وارد مقر اوپک می‌شد و مذاکره و لابی را با افراد مختلف آغاز می‌کرد، اما به همین کار اکتفا نمی‌کرد. مثلاً می‌گفت من نماینده فلان کشور را می‌شناسم و نمی‌توان روی قول حمایت او حساب باز کرد و مذاکره را از جهت دیگری آغاز می‌کرد یا ناگهان ساعت 12 شب نماینده لیبی را از خواب بیدار می‌کرد و از او قول می‌گرفت. گاهی در میان جلسات هیئت عامل به بهانه خستگی تقاضای تنفس و بریک می‌کرد و در همان نیم ساعت زمان تنفس با نمایندگان کشورها مذاکره و هماهنگی می‌کرد. به بحث انتخاب رئیس سابق دپارتمان تحقیقات برگردیم. فرمودید که ایشان ضعیف‌ترین نمره را در میان مصاحبه‌ها کسب کرده بود. بله. ایشان ضعیف‌ترین نمره را داشت. نماینده عراق اول بود، آقای غنیمی‌فر دوم بود . تصور می‌کنم که نفر سومی هم وجود داشت و رئیس سابق دپارتمان تحقیقات چهارم بود. البته باید به این نکته اشاره کنم که کشورهای عمده باید در مدیریت اوپک حضور داشته باشند. مثلاً ایران نمی‌تواند در مدیریت اوپک حضور نداشته باشد. به هر حال یک نفر از ایران می‌گذارند. امّا قبول نمی‌کنند نماینده ایران از رئیس یکی از دپارتمان‌ها بالاتر برود. کمااینکه آقای غنیمی‌فر رئیس دپارتمان مطالعات بازار است که البته دپارتمان بسیار مهمی است اما راضی نمی‌شوند ریاست دپارتمان تحقیقات به ایشان برسد. چه چیز دست بالاتر را در زمان انتخاب به نامزدها می‌دهد؟ یعنی چه مؤلفه‌هایی به آنها کمک می کند که موفق شوند؟ بنامزدها باید دورنما و استراتژی و برنامه مدون بلند مدتی برای اوپک داشته باشند، حتی الان باید یک سایر استراتژی هم داشته باشند کما اینکه جنگ‌های آینده به صورت عمده در حوزه سایبر اتفاق خواهد افتاد. نامزدها در عین حال در حلقه‌های اصلی تصمیم گیر نفت باید نفر و متحد داشته باشند . بازار نفت یک باشگاه است و باید عضو این باشگاه باشید یا نفر شما عضو باشد وگرنه مصرف کننده دور ریز آنها خواهید شد. هرچقدر از این کانون دورتر باشید مصرف کننده دور ریزها ضعیف‌تری خواهید بود. چه طور؟ می‌توانید مثالی برای روشن‌تر شدن این مسأله بزنید؟ مثلاً تحلیلگران ما تنها به اطلاعات مجانی قابل دسترسی روی اینترنت دسترسی دارند و همین اطلاعات را تحلیل می‌کنند اما عربستان وقتی می‌آید دقیقاً می‌داند چه می‌خواهد. در واقع درون بازی است و به عنوان یک بازیگر وارد می‌شود می‌داند هر کلمه حرف او چه تأثیری روی بازار و آینده آن دارد. چه در شرایط فعلی ما درباره رقابت در اوپک و چه در آینده برای تولید یک استراتژی مدون و پیگیری ان چه هدفی باید محوز اصلی فعالیت ایران قرار بگیرد؟ ببینید یکی از مشکلات ما نادیده گرفتن مسأله تحریم است. شاید خیلی از ما 5 سال پیش تصور نمی‌کردیم تحریم ناگهان ما را به مقام چهارمین تولید کننده اوپک برساند. در اوپک قدرت از آن بشکه است. یعنی شما به اندازه بشکه‌ات می‌توانی صحبت کنی. مثلاً اکوادور را در نظر بگیرید اگر کارگر صنعت نفت ما در اهواز از خاطر ببرد یک شیر را در زمان لازم ببندد به اندازه کلی تولید نفت اکوادور نفت منتقل می‌شود. طبعاً یک تولید کننده بزرگ اجازه نمی‌دهد حرف اصلی را یک تولید کننده کوچک بزند. هرچه رتبه تولید پایین‌تر بیاید توان تاثیرگذاری بر بازار نفت کاهش می‌یابد. پاره‌ای از رفتارهای غیر منطبق با یک عضو موسس در اوپک نیز جایگاه ما را ضعیف می‌کند، مثلاً اینکه شما ریاست اجلاس را بگیرید و در همان زمان 3 وزیر نفت را عوض کنید این احساس را تولید می‌کند که شما در سازمان عضو مسئولی نیستید. البته هیئت پشتیبان وزیر ثابت است و عقبه او محکم استوار است اما به هر حال مسلط شدن به روابط و فرآیندها زمان می‌برد. به خاطر دارم نمایندگان مجلس که به هیئت عامل می‌آمدند، اعضای هیئت عامل در جلسات اوپک تلاش می‌کردند از دست آنها فرار کنند. چون دائم از آنها می‌پرسیدند این کیست؟ او چه گفت؟ آن یکی چه می‌خواهد؟ در حالی که اعضا وظایف مهمی در جلسات دارند و باید به آن بپردازند. فضا جوری شده بود که اعضای هیئت نگاه می‌کردند نمایندگان کجا می‌نشینند تا دورترین نقطه به آنها را برای نشستن انتخاب کنند و در ایفای وظایفشان دچار مشکل نشوند. به هر حال همه این موارد روی قدرت تاثیرگذاری ما در اوپک موثر است و باید یک چارچوب نظام‌مند درباره این موارد در کنار یک نقشه راه طراحی کرده و به آن عمل کنیم. این نقشه راه راهکارهای ارتقای منزلت جمهوری اسلامی ایران را مجامع بین‌المللی را مشخص کند و باید یک درک عمیق ‌بر اساس آن ایجاد شود. این مساله شاید فراتر از اوپک باشد و ارتقای منزلت کشور را در همه مجامع بین‌المللی از جمله اوپک هدف بگیرد. ابزارها و چگونگی رسیدن به اهداف نیز باید مشخص شود. باید دقت کنیم که تغییرات آنی و برنامه‌های کوتاه مدت اثر ندارد و تضمین و تداوم و استمرار سیاست‌ها بسیار مهم است. ما نیاز به ارگانی داریم که این طراحی را بر عهده بگیرد. مثلاً ونزوئلا مرکزی دارند به نام مرکز اوپک که فقط روی اوپک کار می‌کنند. موسسه مطالعات بین‌المللی انرژی نیز تشکیل شده بود که فقط روی اوپک کار کند اما عملاً این اتفاق نیفتاد. دلیل این امر هم به خصوصی‌سازی‌های نامعقول باز می‌گردد چنانکه به اینگونه موسسات می‌گویند خودتان باید خرج خودتان را در بیاورید. در این فضا مدیریت ما برای خیلی کارها پول می‌دهند اما برای اوپک کسی پول پرداخت نمی‌کند. موضوع بعدی اتصال به منابع بین‌المللی است. نمی‌توان در داخل کشور نشست و تنها به وسیله رصد اخبار برنامه‌ریزی کرد. باید حضور بین‌المللی داشته باشیم. باید ارتباطات بین‌المللی و حلقه‌های اتصال بین‌المللی ایجاد شود. یعنی نیمی از فعالیت روزانه مدیرعامل شرکت ملی نفت باید با خارج از ایران باشد. دومین شرکت نفتی جهان نمی‌تواند با جهان رابطه نداشته باشد. اگر اصل موضوع و مشکل به درستی تشریح شود راهکارهای زیادی برای آن می‌توان یافت و ایده و استعدادها آرام آرام شکوفا شده و بیرون می‌آیند و روی برنامه‌ها تاثیر می‌گذارند. بنابر این در این دوره انتخاب دبیر کل تصور نمی‌کنم بتوانیم امید چندانی داشته باشیم... خیلی خیلی مشکل خواهد بود. به خصوص عراق هم سال‌ها حضور نداشته و منتظر بوده است و درعین حال به صورت سنتی از ما انتظار می‌رود که از عراق حمایت کنیم. یعنی اگر عراق دبیرکلی را نگیرد به واسطه وتوی عربستان خواهد بود و در این صورت دبیرکل فعلی کار خود را ادامه خواهد داد. از جهت قانونی مشکلی نخواهد داشت؟ خیر. وزرا هرکاری می‌توانند بکنند. وزرا می‌توانند بگویند دوره دبیرکلی البدوی ادامه پیدا کند یا می‌توانند یکی از وزرا را به عنوان سرپرست دبیرخانه انتخاب کنند و ایشان زیرنظر این وزیر به کار خود ادامه دهد. وزرای اوپک می‌توانند تصمیمات فرا اساسنامه‌ای بگیرند. اگر نامزد عراق دبیر کل اوپک شود می‌تواند اوپک را برای چالش‌های پیش ‌روی بازار نفت اماده کند؟ نه. چندان امیدوار کننده نیست. عراق قصد دارد بی مهابا تولید خود را بالا ببرد. هر قراردادی را هم می‌پذیرد. با شرکتهای سطح بالا هم قرارداد امضاء می‌کند. بنابراین عراق در حال حاضر به دنبال سهم بیشتر از بازار است. عراق الان در جایی ایستاده است که 20 سال پیش عربستان بود. در واقع شاید در تقسیم‌بندی‌های آینده اوپک ایران و عربستان در کنار هم در برابر عراق قرار بگیرند. احتمالاً گزارشان دبیرخانه اوپک تحت مدیریت نماینده عراق به سمت نشان دادن تقاضای بالاتر در بازار خواهد بود. در واقع در این شرایط عراق بهترین گزینه برای مدیریت اوپک نخواهد بود. تصور می‌کنید در شرایط فعلی کدام یک از کشورهای عضو بتواند در صورت تصدی دبیر کلی بیشترین منفعت را برای اعضاء تامین کند؟ تصور می‌کنم ایران خیلی خوب بتواند منفعت اعضاء را تأمین کند. چرا؟ به دلیل استقلال ایران از قطب‌بندی‌های جهانی؟ بله. ایران از فشارهای بین‌المللی مستقل و کشوری میانه است. یعنی ایران نه ذخایر عظیمی در حد عربستان دارد و نه ذخایر اندکی در حد اکوادور و کشوری است که می‌تواند میانه‌روی متقاعد کننده‌ای را در اوپک مدیریت کرده و از افراط و تفریط جلوگیری ‌کند. تصور می‌کنم کاندیدای ایران نیز کاندیدای مناسبی برای احراز این پست است.

ارسال نظرات
صندوق طلای کیان «گوهر»
x