مرجایی: خروج آمریکا از برجام غیرممکن نیست/ شاید آمریکا سرنوشت برجام را به کنگره بسپارد
تحولات در امریکا از زمان روی کارآمدن دونالد ترامپ لحظه به لحظه دنبال میشود. اتفاقات به حدی سریع رخ میدهند که گاهی فرصت تحلیل و ارزیابی آن سخت پیش میآید.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، این روزها در امریکا مسائل داخلی و خارجی بسیار زیادی در جریان است. در داخل از تحقیقات دخالت روسیه در انتخابات امریکا گرفته تا اختلافات داخلی جمهوریخواهان با ترامپ و تغییرات در کاخ سفید هریک تبدیل به بحرانی جدی برای رییسجمهور امریکا شده است. از سوی دیگر بحرانها در سیاست خارجی نیز برای دولت امریکا کم نیست، از بحران با کره شمالی گرفته تا برجام و موافقتنامههای بینالمللی که واشنگتن قصد خروج یا اصلاح آن را دارند تبدیل به مهمترین چالشهای بینالمللی ایالاتمتحده شده است. از همین رو گفتوگویی داشتیم با فرید مرجایی، کارشناس ارشد مسائل امریکا تا شرایط حاکم بر ایالات متحده را مورد بررسی قرار دهیم.
ژنرال جان کلی که به تازگی به عنوان سرپرست کارکنان کاخ سفید منصوب شده است چه تفاوت عمدهای با رینس پریبیوس، سرپرست قبلی از لحاظ دیدگاه دارد و چه تغییر عمدهای در کاخ سفید پس از حضور ایشان به وجود آمده است؟
ژنرال جان کلی شخصیت ایدئولوژیکی نیست. به دلیل اینکه کاخ سفید در بحران بود به ایشان متوسل شدند، از این جهت آمده تا بحران را کنترل کند و همین موضوع در حال حاضر به او اقتدار و اجازه مانور زیاد میدهد. به همین جهت این قدرت را پیدا کرد که ابتدا بتواند اسکارموچی، مدیر ارتباطات کاخ سفید و سپس استیو بنن، استراتژیست ارشد کاخ سفید را کنار بگذارد. در حقیقت هدف کلی این است که به مدیریت کاخ سفید سروسامان دهد و از بحران بکاهد. اما این مستلزم آن است که بتواند با توجه به بحرانهای موجود چنین کاری را انجام دهد. از سویی دیگر رینس پریبیوس، رییس سابق کارکنان کاخ سفید شخصیتی بسیار متفاوت بود. او از عوامل مستقیم جمهوریخواهان در داخل کاخ سفید بود و قشر رسمی و سنتی حزب را نمایندگی میکرد. قاعدتا سعی میکرد مواضع حزب جمهوریخواه را در کاخ سفید پیش ببرد که این موضوع عملا با گفتمان کمپین ترامپ متفاوت بود. عامل دوم هم این بود که پریبیوس به عنوان رییس کارکنان کاخ سفید موقعیت نسبتا ضعیفی داشت و از نظر جایگاهی از موقعیت مناسبی برخوردار نبود. او در مبارزهای که با استیو بنن و گروه او داشت ضعیف عمل کرد. حتی شایعاتی مطرح بود که پریبیوس یکسری مطالب محرمانه را در اختیار رسانهها قرار میداد. اما کاخ سفید دولت ترامپ، این مشکل درزشدن اطلاعات را بیش از هر دولت دیگری دارد. این موضوع نیز از روز اول وجود داشته است. این نشان میدهد افرادی که در کاخ سفید کار میکنند از دولت خوششان نمیآید و اخبار را به بیرون درز میدهند و این موضوع به حدی زیاد است که سیطره مانور دولت را تضعیف کرده است. پس در چنین شرایطی هدف اصلی جان کلی این است که کاخ سفید را مجدد متمرکز کند، به این معنی که گفتمانهای نژادپرستی کنار گذاشته شود، گفتمان پوپولیستی نیز ناپدید شود و بتواند سیاستهای سنتی دستگاه واشنگتن (و حزب جمهوریخواه) مجدد به کاخ سفید بازگردد. در مورد ژنرالها و افسرهای با رتبه بالا مردم این گونه فکر میکنند که افراد ایدئولوژیکی نیستند. در حقیقت بسیاری از آنها که بازنشسته میشوند و در رسانهها برای مصاحبه حاضر میشوند، این موضوع تنها برای خودشان نیست بلکه آنها برای بنگاههای قدرتمند اسلحهسازی و لابیها مشغول فعالیت میشوند. در همین راستا وقتی بسیاری از ژنرالها به رسانهها میآیند و مواضع سیاسی میگیرند، از این جهت است که اکثرا با سیاست خارجی اوباما مخالف بودند. ولی فعلا جان کلی نتوانسته جلوی درز اخبار به بیرون از کاخ سفید را بگیرد و کماکان اخباری از کاخ سفید درز میکند. (استیو بنن در مصاحبه تلویزیونی اخیرش، حتی گری کوهن، رییس شورای اقتصادی و مشاور ارشد کاخ سفید را متهم به چنین کاری کرد.)
اطرافیان آقای ترامپ و نزدیکان ایشان که در کمپین حضور داشتند کاخ سفید را ترک میکنند و جمهوریخواهان سنتی تقریبا در حال کنترل کاخ سفید هستند، آیا این امکان وجود دارد که بتوانند آقای ترامپ را منزوی و اقدامات ایشان را کنترل کنند که میتوان یک نمونه آن را در خصوص استراتژی جدید امریکا در خصوص افغانستان دید. آیا به نظر شما چنین موضوعی رخ خواهد داد؟
از اطرافیان ترامپ، افرادی افراطی همچون سباستین گورکا کنار رفتهاند ولی استیو میلر کماکان در کاخ سفید حضور دارد. جمهوریخواهان محافظهکار هم در حال حاضر کاخ سفید را کنترل نمیکنند بلکه جمهوریخواهان سنتی و رسمی تلاش میکنند آن را به دست گیرند. ولی مساله مهمتر این است که در شرایط کنونی حزب جمهوریخواه سه بخش متمایز وجود دارد؛ اول جمهوریخواهان رسمی حزب، دوم فراکسیون راست در کنگره و سومین گروه چند نفری هستند که در اطراف ترامپ با گرایش ناسیونالیستی، پوپولیستی کمپین ترامپ را به پیش بردند. ولی چالش دولت ترامپ این است که منافع و مواضع این سه گروه در سیاست داخلی و خارجی در تناقض قرار دارد که موجب بحران برای دولت شده است. به طور مثال فراکسیون راستگرای حزب (در کنگره) در حوزه سیاست خارجی با هژمونی طلبی بخش سنتی مشکلی ندارد اما در خصوص مسائل داخلی عقاید متفاوتی دارد. ولی به مانند ترامپ و بنن، پوپولیست و ناسیونالیست نیستند. این سه گروه همگی سیاستها و رویکردهای مختلفی را دنبال میکنند که در تضاد و تناقض قرار دارند. مایک پنس، معاون اول رییسجمهور از جمهوریخواهان راست سنتی است که تلاش کرده با ترامپ ارتباط برقرار کند که اکنون نیز حدود دو ماهی است که از وی هیچ خبری نیست و این فوقالعاده جالب است. در زمان کمپین انتخابات ترامپ و گروههای نزدیک آن پلتفرمی که معرفی کردند از حزب جمهوریخواه کاملا متفاوت بود و وقتی توانستند ١٦ نامزد دیگر حزب را در انتخابات مقدماتی کنار بگذارند، یک پدیده مهمی شکل گرفت و از حالت شعار به یک نماد بیرونی و عملی تبدیل شد که یک خط سوم ملموس متمایز از دموکرات و حزب جمهوریخواه به وجود آمد. تفکر پوپولیستی، بومیگرا و ناسیونالیستی این گروه حالت نیمهنژادپرستی دارد. ولی یک جریان متمایز به وجود آمد که ما دو هفته قبل از انتخابات گفتیم هرچند که پیام و پلتفرم آن پیروز شده اما به دلیل نبود کادر و عدم تشکیلات لازم که بتواند به عنوان دولت سیاستهای خود را پیش ببرد در نهایت متوسل به جمهوریخواهان سنتی خواهد شد که دقیقا همین هم رخ داد. اما نکته جالب توجه دیگر این است که طی هفته گذشته استیو بنن، استراتژیست ارشد سابق کاخ سفید که راستهای افراطی و پوپولیستها را به نوعی نمایندگی میکند جلسهای را با نماینده کارولینای شمالی از فراکسیون راستهای مجلس نمایندگان برگزار کرد، هرچند گفته میشود این جلسهای سمبلیک بود اما باید دید که دوطرف میتوانند با یکدیگر همکاری کنند یا خیر. ولی جریان خط سوم ترامپ که یک کمپین بود نتوانست یک دولت با سیاست و برنامه منسجم ارایه دهد. پس در حال حاضر دولت در بحران قرار دارد و لحظه به لحظه سیاست داخلی و خارجی شکل میگیرد که انسجام لازم را ندارد. به طور مثال شنیدیم که ترامپ به تازگی با رهبران حزب دموکرات کنگره در دو مورد به توافق رسید و جمهوریخواهان بسیار ناراحت شدند. در خصوص سیاست خارجی هم به طور مثال در موضوع افغانستان و کره شمالی استراتژی نامشخصی را دنبال میکنند. وزیر دفاع به گونهای دیگر عمل میکند، ژستهای نیکی هیلی، نماینده امریکا در سازمان ملل بیشتر به نئوکانها نزدیک است و ارتباطی با پوپولیستها ندارد. هیلی هم بسیار امیدوار است که در صورت کنارهگیری رکس تیلرسون بتواند در مسند وزارت امورخارجه قرار گیرد.
استیو بنن، استراتژیست کمپین دونالد ترامپ بود و نوع نگاه ایشان تاثیر جدی بر پیروزی ترامپ داشت، به نظر شما چرا دونالد ترامپ تصمیم به اخراج ایشان گرفت و آیا این امکان وجود دارد که بنن علیه رییسجمهور دست به شورش بزند یا اینکه تنها امید حیات سیاسی خود را دونالد ترامپ میبیند که باید کماکان از ایشان حمایت کند؟
استیو بنن، استراتژیست کمپین ترامپ تاثیر زیادی در پیروزی وی داشت. اما در پاسخ به سوال قبل گفتیم که شرایط مناسبات قدرت به یک نیروی جدید اجازه اداره امور را نمیدهد و ترامپ نمیتواند به طور کامل برنامه به عنوان ناسیونالیستی و پوپولیستی خود را اجرایی کند چراکه توان تشکیلاتی لازم را ندارد. در حال حاضر نیز با یک بحران جدید روبهرو شده است. هر دولتی که انتخاب میشود به دلیل هیجانات انتخاباتی یک دوره ماه عسل سه ماهه دارد که دارای محبوبیت است. ولی ترامپ از روز اول یک بحران بعد از دیگری داشت. به همین دلیل بحرانها نماد جریان ناسیونالیستی و پوپولیستی را کنار بگذارند. اما یک هفته قبل از اخراج بنن نیز اتفاقی که در ویرجینیا و شهر شارلوتسویل رخ داد و نژادپرستان راست در این منطقه تظاهرات کردند و شرایط را برای ترامپ وخیمتر کردند و شرایط به سمتی رفت که استیو بنن را کنار گذاشتند. به هر ترتیب بنن تصمیم گرفته است تا علیه ترامپ شورش نکند، این را صلاح برنامههای خودش نمیداند. اکنون دوباره به وبسایت راست/پوپولیست بریتبارت بازگشته و خط سیاسی خود را از همانجا دنبال میکند. برای شخص او حفظ حیات سیاسی چندان مهم نیست. ولی شخصیت و مواضع جالبی دارد زیرا برای او موضع اقتصادی و اجتماعی دولت بسیار مهمتر است. او تاکنون درآمد به اندازه کافی داشته است. ولی به دلیل اینکه چندان به دنبال پست و مقام نیست ترسی از رویارویی با افراد و گروهها ندارد. او مثل سایر اعضای حزب نیست که پست و مقام برایشان بسیار مهم باشد. آنها به پست و مقام به شکل یک کاسبی نگاه میکنند. در حال حاضر نیز که بنن از کاخ سفید کنار گذاشته شده است در این مرحله در جامعه وزن سیاسی بالایی پیدا کرده است. او تاکنون هیچ مصاحبه تلویزیونی نداشته است ولی برای نخستین بار با برنامه ٦٠دقیقه شبکه CBS مصاحبهای انجام داده است. نکته مهم این است که او معتقد است حزب جمهوریخواه هنوز پیام انتخابات گذشته را درک نکرده است از همین رو اجازه نمیدهند که ترامپ برنامههای خود را اجرا کند. وقتی هم که از او میپرسند که منظور شما از این افراد چه کسانی هستند، اسم میچ مک کانل و پل رایان را میآورد. نکته جالب دیگر مصاحبه نیز این است که همانا باید منافع امریکا و مردم را دنبال کنیم و باید از بحث جهانی شدن دوری کنیم و مردم امریکا نیز آن را میفهمند و آن را نیز میخواهند و پوپولیسم راه پیروزی است. وی میافزاید که سوال اینجاست که آیا پوپولیسم چپ به پیروزی خواهد رسید، یا پوپولیسم راست؟
به نظر شما پس از حضور آقای کلی در کاخ سفید آیا توانسته است خانواده ترامپ را در کاخ سفید محدود کند، زیرا خبرها حاکی از آن بود که جرد کوشنر و ایوانکا ترامپ نفوذ بسیار زیادی روی رییسجمهور دارند، آیا این امکان وجود دارد که ارتباطات آنها محدود شود و جلوی نفوذ آنها در برخی تصمیمگیریها گرفته شود؟
ایوانکا ترامپ و جرد کوشنر به پیروزی ترامپ در انتخابات کمک چندانی نکردند. زیرا عوامل برجستهای نبودند و حرفی برای گفتن نداشتند. این دو از موقعیت خانوادگی استفاده میکنند و کوشنر هم داماد ترامپ است و جایگاهشان به صورت رانتی است. ایوانکا و کوشنر سالها پیش به نامزدهای دموکرات کمک مالی میکردند ولی در زمان انتخابات دوره دوم اوباما از رامنی جمهوریخواه حمایت کردند چرا که اسراییل برای آنها بسیار پراهمیت بود اما در این مناسبات طبق سنت سیاسی امریکا باج میگیرند و باج میدهند و شاید جان کلی، رییس کارمندان کاخ سفید از این نظر با آنها مشکلی نداشته باشند چرا که تضاد سیاسی و ایدئولوژیکی با آنها ندارد. تنها اصطکاکی که میتواند به وجود آید، بر سر نحوه مدیریت در کاخ سفید خواهد بود که اگر بتواند تماس آنها را با دفتر رییسجمهور محدود کند که نظم و ترتیب را به کاخ سفید بیاورد. نفوذ کوشنر بر مساله اسراییل و برجام بسیار مهم باشد که نئوکانها را امیدوار کند یا اینکه نیکی هیلی که تجربه و فهم قوی از سیاست خارجی ندارد جایگاه آن تقویت شود که این را میتوان تبعات نزدیکی کوشنر با ترامپ دانست.
یکسری گمانهزنیها در خصوص استفاده مایک پنس، معاون اول رییسجمهور در استفاده از اصلاحیه ٢٥قانون اساسی امریکا است که میتواند فعالیت رییسجمهور را به حالت تعلیق در بیاورد، به نظر شما در شرایط کنونی چنین موضوعی قابل طرح هست و از سوی دیگر نوع نگاه پنس و ترامپ با یکدیگر اصلا قابل مقایسه نیست، آیا مایک پنس فعالیتی را علیه دونالد ترامپ انجام میدهد؟
در خصوص اصلاحیه ٢٥ قانون اساسی امریکا که معاون رییسجمهور بتواند رییسجمهور را تعلیق کند فعلا مطرح نیست. نوع نگاه مایک پنس با دونالد ترامپ چندان همخوانی ندارد، هردو هرچند راستگرا محسوب میشوند اما نوع نگاه آنها متفاوت است. مایک پنس، نماینده مجلس برای دورههایی از ایالت ایندیانا بود که آنجا پایگاه و روابط خود را قوی کرد. اما بعد از آنکه خارج شد یک برنامه رادیویی گفتوگو را اجرا کرد. تحصیلات او نیز در حوزه حقوق است. بسیاری از سناتورها و نمایندگان مجلس وکیل دادگستری هستند. بعد از آن برای استانداری ایالت ایندیانا انتخاب شد. او از نظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسیار دست راستی است البته باسابقه در چارچوب حزب است. یعنی به عبارت دیگر جزو برنامه ناسیونالیسم اقتصادی ترامپ نبود. اما این شخص در یک خانواده کاتولیک بزرگ شده است و حالا از جمله مسیحیان نیمه بنیادگرا محسوب میشود. پنس را میتوان یکی از مذهبیترین افراد در میان سیاستمداران دانست. دلیل اینکه گروه و تیم انتخاباتی ترامپ او را انتخاب کردند به این دلیل بود که پنس سابقه بسیار زیادی در ارتباط با سران حزب جمهوریخواه از جمله میچ مک کانل و پل رایان داشت. از این جهت امیدوار بودند که او بتواند رایزن خوبی بین کاخ سفید و کنگره برای گذراندن لایحهها باشد. در نهایت به عنوان رییس تیم انتقالی نیز معرفی شد. در حال حاضر یک ماهی هست که از مایک پنس چندان خبری نیست و فوقالعاده ساکت بوده و خبر زیادی در رسانهها از او نیست. به نظر من پنس به دولت ترامپ به صورت ابزاری نگاه میکند. او بخشی را نمایندگی میکند که میخواهند قاضیهای راست و راست مذهبی را به دادگاهها معرفی کنند. در حال حاضر حدود ١٢٠قاضی سطح میانه هستند که دولت فدرال آنها را تعیین میکند که این موضوع هنوز به دلیل بحرانهای متعدد کاخ سفید صورت نگرفته است. اما آنها بالقوه میتوانند این کار را انجام دهند. از نظر سیاستها و مواضع اقتصادی هم مایک پنس بهشدت طرفدار سرمایه است. اگر بخواهید بدانید که تا چه حد دست راستی است باید بدانیم که در زمان دولت بوش، در دور اول خود قصد داشت تا تامین اجتماعی را خصوصیسازی و پول آن را وارد والاستریت کند که حتی بسیاری از نمایندگان جمهوریخواه به آن رای ندادند، اما از معدود افرادی که به این طرح رای دادند، مایک پنس بود. البته این اتفاق رخ نداد و در سال ٢٠٠٨هم که بحران مالی بزرگ رخ داد اگر این اتفاق میافتاد همه سرمایههای مردم در والاستریت از بین میرفت. در انتخابات ریاستجمهوری پنس ابتدا از تد کروز حمایت میکرد و او نیز یکی از دستراستیترین محافظهکاران امریکا به حساب میآید. دوماه پیش نیز نیویورکتایمز خبری منتشر کرد که طی آن پنس با سرمایهداران برای پول جمع کردن کمپین انتخاباتی ملاقاتهایی داشته است اما به طور دقیق مشخص نبود که به چه منظوری بوده است و مشخص نیست که برای دور بعدی انتخابات برنامهریزی میکند یا خیر! در تلویزیون هم پنس همواره حمایت تمام قد از ترامپ را در حد چاپلوسی انجام میدهد.
درحال حاضر نوع ارتباط کنگره و دونالد ترامپ بسیار مهم شده است؛ تعطیلات تابستانی به پایان رسیده و اقدامات بسیار زیادی است که باید دولت و به خصوص مجلس نمایندگان با یکدیگر پیش ببرند. به نظر شما با توجه به نوع ارتباط کنگره و ترامپ در هشت ماه اخیر این امکان وجود دارد طرفین روی بحثهایی مانند کاهش مالیات، داکا و حتی اوباما کر به یک توافق برسند؟
پس از تعطیلات تابستانی کنگره اکنون وقت ارایه دستور کار برای لوایح دولت و قانونگذاران رسیده است. ولی پیشتر صحبت شد که در ساختار جمهوریخواهان سه نیروی حاضر در این حزب منافعشان با یکدیگر همخوانی ندارد. از همین رو تصویب لایحه در کنگره بسیار مشکل خواهد بود چرا که هرکدام از این گروهها نگاههای متضادی را دنبال میکنند. به عنوان مثال در خصوص مساله مهاجرین، ناسیونالیستهایی امثال بنن قصد دارند جلوی آن را بگیرند در صورتی که جمهوریخواهان سنتی در خصوص مهاجرین برنامهای متفاوت را دنبال میکند و اگر بخواهد نژادپرستانه با موضوع برخورد کند برای آنها آبروریزی خواهد بود. انتخابات میاندورهای کنگره در سال ٢٠١٨ نزدیک است و حزب جمهوریخواه نگران این انتخابات است. مساله دیگر در خصوص توافقنامههای بازرگانی است. بخش رسمی و سنتی حزب جمهوریخواه از این توافقها منافعی دارد، اما ناسیونالیستها قصد دارند به نفع صنعت داخلی جلوی این توافقنامهها را بگیرند. بر سر بحث بهداشت عمومی نیز به حدی تضاد داشتند، که نتوانستند آن را تصویب کنند. در حال حاضر جمهوریخواهان هم کنگره و هم کاخ سفید را دارند اما نتوانستند موضوعی که هفت سال به دنبال آن بودند را به سرانجام برسانند. ولی اتفاقی که چند روز پیش رخ داد، ترامپ به توافقی با رهبران حزب دموکرات بر سر یک بودجه سه ماهه دست یافت و محافظهکاران کنگره را به نوعی دور زد و همگی خیلی تعجب کردند. اگر این صفبندی و شکاف ادامه پیدا کند شرایط بسیار پیچیده و جالب خواهد بود چرا که کاهش مالیات بنگاههای (خصوصی) اقتصادی برای جمهوریخواهان بسیار مهم است. یعنی دوشیدن اقتصاد هدف اصلی آنها است و از هیچ راهی برای دستیابی به این هدف دریغ نمیکنند.
به نظر شما اقدام ترامپ در بحث لغو قانون داکا (رویاپردازان) به چه منظوری صورت گرفت و چه هدفی را دنبال کرد و آیا این توان وجود دارد طی شش ماه، قانونی جدید در این خصوص تهیه شود؟
در خصوص قانون داکا (رویاپردازان) دونالد ترامپ یک قدم بسیار مهم برداشت و آن را میتوان نخستین اقدام استراتژیک ترامپ نامید. او به جای اینکه به صورت مستقیم و با یک دستور اجرایی این قانون را باطل کند مسوولیت آن را بردوش کنگره قرار داد و توپ را در زمین آنها انداخت. نیکی هیلی و برخی دیگر از افراطیهای دیگر عنوان کردند که برجام را هم در چنین شرایطی قرار دهیم و آن را در اختیار کنگره قرار دهیم تا آنها تصمیمگیری کنند تا اکثریت جمهوریخواه به لغو برجام رای دهند که در این خصوص هنوز معلوم نیست متحدان اروپایی امریکا چه تصمیمی خواهند گرفت.
میچ مک کانل، رهبر اکثریت جمهوریخواهان در سنا چندی پیش در خصوص پایان دوره ریاستجمهوری ترامپ ابراز تردید کردند. آیا باتوجه به اتفاقات اخیر مانند انتشار پیشنویس نامه اخراج جیمز کومی و پرونده دخالت روسیه در انتخابات امریکا، تا چه حد احتمال میدهید که ترامپ به سمت استیضاح کشیده شود و آیا این امکان در حال حاضر وجود دارد؟
میچ مک کانل صحبت جالبی در خصوص عدم پایان دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ مطرح کرد. ولی چندان پیگیری صورت نگرفت. روند استیضاح نیز در امریکا بسیار طولانی است و در حال حاضر روند تحقیقات دخالت روسیه در انتخابات امریکا کاملا به صورت محرمانه دنبال میشود و معلوم نیست که شواهدی برای استیضاح ترامپ وجود داشته باشد. وقتی که تحقیقات به پایان برسد تا حدودی مشخص میشود که آینده ترامپ چگونه خواهد شد. پس از پایان تحقیقات، نتیجه آن را به کنگره ارسال میکنند و در نهایت آنها تصمیم میگیرند که چه خواهند کرد. در حال حاضر دادستان ویژه، رابرت مولر کار خود را به صورت سیستماتیک و مخفیانه پیش میبرد و باید دید نتیجه آن چه خواهد شد. افرادی که در اطراف ترامپ بر سر جریان روسیه کاری کرده باشند و در محدوده دولت فدرال قرار داشته باشند ترامپ میتواند آنها را مورد عفو قرار دهد ولی اگر دادستانی یک ایالت (مثل نیویورک) متهم را به دادگاه ببرد ترامپ نمیتواند آن را مورد عفو قرار دهد. شنیدهها حاکی از آن است که مولر در حال انتقال اطلاعات به دادستان ایالت نیویورک است که اگر برنامهای به وجود آمد بتوانند متهمان را به دادگاه بکشانند.
با توجه به اینکه جمهوریخواهان سنتی در دولت ترامپ قدرت میگیرند، آیا ناسیونالیستها و راستهای افراطی پشت سر دونالد ترامپ باقی خواهند ماند و اینکه آیا شخص ترامپ نیز قصد دارد به همان شیوهای که کمپین انتخاباتی را آغاز کرد راه خود را ادامه میدهد یا نفوذ جمهوریخواهان سنتی در نهایت کار خود را انجام میدهد و ایشان را به سمت خود میکشانند؟
در مصاحبه تلویزیونی اخیرش، استیو بنن اذعان داشت که در همان ساعت اول بعد از پیروزی انتخابات، ترامپ مجبور شد که با دستگاه حاکم بر واشنگتن همکاری کند و برای تشکیل یک دولت مجبور بودند که این کار را انجام دهند. از طرف دیگر، مردمی که به ترامپ رای دادند، فعلا او را همراهی میکنند و به نظر میرسد با او همراه خواهند بود چرا که این مسائل بیشتر جنبه احساسی دارد تا یک تحلیل منطقی از طرف آنها؛ چرا که این موضوع یک پارادایم احساسی در ذهن ایجاد میکند که بعضی از موضوعات به بستر آن آسیبی وارد نمیکند. از نظر روانی هم احساس میکنند که سیستم رسمی حکومت امریکا و رسانهها به ترامپ حمله و آن را قربانی میکنند و آنها حالت تدافعی گرفتهاند و احساس میکنند که باید از او دفاع کنند. ولی این قشر برای انتخابات بعدی کافی نیست. ترامپ برای انتخابات آینده نیازمند آن است که همه حزب جمهوریخواه و اکثریت چشمگیری در انتخابات از او حمایت کنند ولی باید دید این بحرانها چه رنگ سیاسی به خود میگیرد.
بحران کره شمالی این روزها بسیار نگرانکننده شده است، در شرایط کنونی حاکم بر روابط میان دو کشور، احتمال درگیری مستقیم را در چه حد میبینید، یا تنها این تنشها را عاملی برای ازسرگیری مذاکرات میبینید؟
امکان درگیر نظامی خیلی زیاد نیست، چرا که برای هر دو طرف هزینه بسیار سنگینی خواهد داشت. ولی آیا این بحران به یک مذاکرات سازنده ختم شود، مشخص نیست. بسیاری از سیاستمداران و ناظران به این نتیجه رسیدهاند که باید با کره شمالی به نوعی معامله برسند. دلیلاش هم این است که کره شمالی از نظر تجهیزات نظامی بسیار توانمند شده است و حمله نظامی به آن کشور را برای دیگران بسیار پر هزینه میکند. در خاتمه جنگ کره در سال ١٩٥٣، یک پیمان صلح بین کره شمالی و امریکا بعد از این سالهای طولانی امضا نشده و هنوز در شرایط آتش بس هستند و هر دو طرف تجهیزات و پرسنل نظامی زیادی در آن نقطه دارند. هرازگاهی امریکا و کره جنوبی مانورهای نظامی در شبهجزیره انجام میدهند که به نوعی تحریکآمیز است. دولت کره جنوبی به ترامپ یادآور شده که از تحریکاتش بکاهد. استیو بنن، برخلاف گلوبالیستها معتقد است که به خاطر کره شمالی نباید وامدار چین شد و باید از نظر مسائل بازرگانی و تجارتی با چین مقابله کرد. از یک طرف، گلوبالیستها و دستگاه سنتی سیاست خارجی در واشنگتن مشکل دارند که شرایط کره شمالی را بپذیرند، ولی از طرف دیگر چاره دیگری ندارند چرا که با آزمایشهای مختلف موشکهای بالستیک را در حیاط خلوت امریکا انجام میدهند. به خاطر بحرانهای روزمره، دولت ترامپ معاون وزیر خارجه در قسمت خاور دور را تعیین نکرده و آن کرسی اکنون خالی است. سفیر امریکا به ژاپن نیز تعیین نشده است. به خاطر مواضع ناسیونالیسم اقتصادی، دولت ترامپ اعلان کرد که بعضی از توافقهای تجارتی با کره جنوبی را لغو خواهد کرد. گلوبالیستها این موضع را در این برهه حساس احمقانه تعبیر کردند.
دونالد ترامپ به تازگی تعلیق تحریمهای هستهای ایران را به مدت ١٢٠ روز دیگر تمدید کرد و در ماه اکتبر نیز باید پایبندی ایران به برجام را اعلام کند، اما طبق گزارشها بناست استراتژی جدیدی در خصوص ایران اعلام کند، به نظر شما ترامپ قصد دارد چه رویکردی را در قبال برجام و ایران دنبال کند؟
مساله ایران با کره شمالی متفاوت است، چون حساسیت روی ایران به خاطر مرکزیت اسراییل در سیاست سنتی و رسمی امریکا است. سیاست کلی امریکا همواره مقابله و تنش با ایران بوده است. توافق برجام از طرف دولت اوباما یک استثنا بود که نوعی به رسمیت شناختن نقش ایران محسوب میشود. از آن جهت که ایران مجبور نشد که تسلیم دیکتهها و خواستهای امریکا شود، بدنه سیاسی امریکا و نومحافظهکاران از این مناسبات و شرایط ایران راضی نیستند. در نتیجه آنها و کنگره این موضوع را نا تمام و غیر قابل قبول میداند.
استیو بنن در مصاحبه اخیر تلویزیونیاش، برای اینکه ثابت کند که به عنوان یک بومی گرا و یهودی ستیز نیست، یادآور شد که وبسایتش بریت بارت بیش از همه از اسراییل حمایت میکند. بنن خاطرنشان کرد که با جنبش B.D.S. (تحریم کالاهای اسراییل ساخته شده در سرزمینهای اشغالی) نیز مقابله کرده، با سفیر اسراییل به امریکا در تماس نزدیک است. این مواضع و صحبتها از طرف یک پوپولیست که ضدگلوبالیست است تعجب آور بود. از طرف دیگر، به دلیل آنکه برجام یک ساختار چندجانبه دارد، برای امریکا مشکل (ولی نه غیرممکن) است که برجام را ترک کند.